هميشه راي اول و آخر هماني است كه در بررسي ميگويند. شما به عنوان ناشر يا مولف حق هيچ اعتراضي را نداريد و ميگويند راي بررسي همين بوده و هيچ كاري هم نميشود كرد
يك ناشر گفت: براي دريافت مجوز نشر شما بايد بنويسيد و امضا كنيد كه من قانونهاي مربوط به نشر را قبول ميكنم و وقتي ميگوييم «كجاست اين قوانين؟» چيزي وجود ندارد و ميگويند خودتان يك كاريش بكنيد!
گلايه ناشران مختلف از كندي روند مجوز دادن به كتابها يا قانونهاي دست و پا گير و اعمال سليقه در مجوز دادن به كتابها سخني است كه ديگر نه از گوشه و كنار بلكه از زبان ناشران زيادي شنيده ميشود. اگرچه مسئولان وزارت ارشاد تقريباً اين سختگيريها و اعمال سليقه در اعطاي مجوز را منكر ميشوند اما آنچه كه از ناشران شنيده ميشود چيزي متفاوت است.
اخيراً شنيده شده كه قانون مجوز ندادن به كتابهاي كمتر از 50 صفحه به جمع قانونهاي عجيب يا اعمال سليقههاي غريب اضافه شده است. به همين مناسبت مشكلات اخير را با ناشري درميان گذاشتيم كه هم سبقه فعاليتهاي مذهبي دارد و هم از اين اعمال سليقهها و روند مجوز دادن ناراضي است.
عابس قدسي مدير انتشارات سپيده باوران، يك ناشر فعال شهرستاني است و دغدغه در حوزه فرهنگ و ادب دارد اما از وضعيت مجوز دادن به كتابها ناراضي است. او گلايههايش را از مشكلات نشر و مجوز گرفتن تا نمايشگاههاي استاني با ما در ميان گذاشت، به اميد آن كه مسئولان مربوطه به آنها پاسخ گويند.
* از ماجراي مجوز ندادن به كتابهاي زير 50 صفحه ميگوييد؟
ـ ما كتابي را براي مجوز برديم، 47 صفحه داشت و خانمي كه در ارشاد بود و ميخواست با ما همكاري كند گفت كتاب زير 50 صفحه را مجوز نميدهند. در فرمي كه براي بررسي و مميزي پر ميكنند مينويسم 50 صفحه كه با مشكل مواجه نشويد و بعد در صفحهآرايي تغييراتي بدهيد تا 50 صفحه شود.
* شما پرسوجو نكرديد چرا چنين قانوني وجود دارد؟ و از كي اين قانون عملي شده است؟
ـ اين قدر به قانون هاي عجيب و غريب عادت كردهام كه سؤال نپرسيدم!
------------------------------------------------------------------------ يا فونت را درشت كنيد يا بالاخره يك جوري صفحات را پركنيد! ------------------------------------------------------------------------
* تبعات چنين قانوني در حوزه نشر كتاب چه ميتواند باشد؟
ـ اين ماجرا معنياش اين است ممكن است يك بار بگويند كتاب زير 50 صفحه را ميتوانيد منتشر كنيد اما نيازي به مجوز نيست خب كسي كه مشتاق چاپ كتابش باشد به چنين طريقي كتابش را چاپ ميكند اما ممكن است كسي كتابي داشته باشد زير 50 صفحه و بحث جدي و خوبي در اين كتاب مطرح باشد اما حجم صفحات واقعاً به 50 صفحه نرسد، يا بايد فونت كتاب را آن قدر درشت بگيرد تا در صفحهآرايي 50 صفحه شود يا اينكه چند صفحه بي ربط به كتاب اضافه كند، تا مجوز بگيرد!
-------------------------------------------------------- ناشر حق اعتراض به بررسي مجوز كتابش را ندارد --------------------------------------------------------
* شما اشاره كرديد از اين دست قانونها براي مجوز كتاب در ارشاد زياد است به چند مورد ديگر اشاره ميكنيد؟ ـ يك موردي كه الان به نظر ميرسد اين است كه وقتي كتابي را براي بررسي ميبريد هر چه كه نظر آنها باشد مثلا اصلاحيهاي بدهند يا آن را غير قابل چاپ اعلام كنند، مثل روال طبيعي در دادگاهها، حق اعتراضي براي ناشر وجود ندارد و هميشه راي اول و آخر هماني است كه در بررسي ميگويند. شما به عنوان ناشر يا مولف حق هيچ اعتراضي را نداريد و ميگويند راي بررسي همين بوده و هيچ كاري هم نميشود كرد.
* اين كه خيلي ناعادلانه است!
ـ بله خب!
--------------------------------------------------------------------- به ما قوانين داخلي ارشاد يا قانون مطبوعات را ابلاغ نميكنند ---------------------------------------------------------------------
* شما تازگيها با اين مورد روبرو شدهايد؟ ـ از وقتي من به ارشاد مشهد ميروم با اين مسئله مواجه هستم يكي از بحثهاي جالبي كه داريم اين است كه وقتي مجوز نشر را ميگيريم به ما قوانين داخلي ارشاد يا قانون مطبوعات را ابلاغ نميكنند. معمول اين است كه وقتي شما ميخواهيد گواهينامهاي مثل گواهينامه رانندگي را بگيريد ابتدا بايد قانون و مقررات در آن حوزه را بخوانيد اما براي دريافت مجوز نشر شما بايد بنويسيد و امضا كنيد كه من قانونهاي مربوط به نشر را قبول ميكنم و وقتي ميگوييم كجا است اين قوانين؟ ميگويند خودتان يك كارياش بكنيد! از اين بحثها آن قدر زياد است كه اخيرا من وقتي به ارشاد ميروم و چيز جديدي ميشنوم هيچ نميگويم.
* برخورد ناشران ديگر با اين قضيه چه طور است؟
ـ بخشي از اينها كه ناشران جدي هستند، ناراضي هستند بخش ديگر هم كوتاه ميآيند. مثلا خود من دوبار ديدم كتاب پزشكي را به اداره ارشاد مشهد آوردهاند مثلا در كتاب آمده براي فلان بيماري چه چيزهايي
” وقتي كه ناشر حق اعتراض نداشت باشند و تصميم بررسي كتاب، «همين هست كه هست» باشد يك نمونه بارز بيعدالتي است “
مضر است و در اين ميان اعتياد به مشروبات الكلي هم از جمله موارد مضر ذكر شده بود من آنجا ديدم كه مسئول اداره كتاب به ناشر تحميل كرد در كتاب بنويسيد كه خوردن مشروبات الكلي حرام هم است. حالا ببينيد اگر بخواهيد در كتاب پزشكي حكم فقهي بياوريد مضحك ميشود اما ناشر خيلي راحت كوتاه ميآيد. من بودم چنين كاري نميكردم كتاب فقهي جاي خودش را دارد. كتاب پزشكي هم ضرورت هاي خاص خود را ميطلبد مخاطب كتاب پزشكي ممكن است هر كسي و حتي اقليتهاي مذهبي هم باشند.
* به نظر شما در اين وضعيت، قانونها مشكل دارند، يا اينكه سليقهاي عمل ميشود؟
ـ سليقه است مثلاً موضوع نمايشگاههاي استاني هم همين است.
----------------------------------------------------------------------------------------- ركود 4 ـ 5 ماهه بازار كتاب نتيجه قانونهاي نادرست نمايشگاههاي استاني كتاب -----------------------------------------------------------------------------------------
* درباره اين نمايشگاههاي استاني و مشكلاتي كه اين نمايشگاهها با آن روبرو است توضيح ميدهيد؟
ـ از زمان روي كار آمدن محسن پرويز در وزارت ارشاد قانوني تصويب و ابلاغ شد و هنوز هم در جريان است با اين محتوا كه ناشران در نمايشگاههاي استاني موظف هستند حداقل 20 درصد به مشتريان تخفيف بدهند. اين قانون ظاهر خوبي دارد و آن هم حمايت از مصرف كننده است. اما براي كسي كه خودش درگير توزيع و نشر كتاب باشد، كاملا مشخص است كه اين قانون چه آسيبي به نمايشگاه ميزند و آسيبش را هم در اولين سال زد. بسياري از ناشران كشور كتابهاي خود را با 20 درصد تخفيف به كتاب فروشيها ميدهند و حتي گاهي 15 درصد تخفيف. اگر ناشري با اين درصد تخفيف در نمايشگاه بيايد تفاوتي بين خريدار يك كتاب و كتابفروشي كه ماهي 10 ميليون از او كتاب ميخرد، وجود ندارد. نتيجهاش اين ميشود كه چند ماه قبل و بعد از نمايشگاه استاني در يك بازه زماني 5 - 4 ماهه كاملا بازار كتاب در شهرستانها راكد ميشود و مردم منتظر هستند علاوه بر تخفيف 20 درصدي همراه با بنهاي توزيع شده تخفيف كتاب، كتاب را بخرند. مخاطب كتاب، ميگويد كتاب را با 40 درصد تخفيف ميخرم و اين باعث ركود بازار كتاب در 4 ماه ميشود.
--------------------------------------------------- بودجهاي براي خريد كتابهاي زرد و بيمحتوا ---------------------------------------------------
اين باعث ميشود ناشران حرفهاي غير دولتي زير بار قانون نرفته و از شركت در نمايشگاه سرباز زدند. نتيجه اين شد كه مشهد كه به ظاهر بزرگترين شهر بعد از تهران است نمايشگاه استانياش تبديلش شده به نمايشگاه كتابهاي زرد و بنجل كه از انبار ناشران جمع شده است.خود ناشران حاضر هستند برلي فروش اين كتابها 20 درصد كه هيچ 60درصد تخفيف بدهند و كتاب را رد كنند. سرتاسر نمايشگاه پر ميشود از اين كتابها و شما در سرتاسر نمايشگاه چند ناشر خوب جدي در زمينههاي مختلف پيدا نميكنيد. نه در حوزه مذهبي و انقلابي و نه در ديدگاه روشنفكري. از سوي ديگر هم بنهايي كه توزيع ميشود با بودجه عمومي كشور در نمايشگاهها خرج ميشود، تبديل به بودجهاي براي خريد كتابهاي زرد و بي محتوا ميشود و اين جريان، عكس جريان خوب قطع يارانه كاغذ است. به اين جريان همان موقع اعتراض شد به معاونت فرهنگي اعتراض كردند و بحثها هم نتيجهاي نگرفت و اين نمايشگاهها هر سال بدتر از سال قبل برگزار ميشود.
* با تغيير معاونت فرهنگي تغييري در روند برپايي اين نمايشگاههاي استاني رخ نداد؟
ـ نه! اتفاقي نيفتاد
* كلا در سالهاي اخير روند برگزاري نمايشگاهها و مجوز دادن چه طور بوده است؟
ـ هر سال بدتر از پارسال، وقتي ناشران خوب نيايند كتابخانههاي خوب هم به نمايشگاه نميآيند. كتابخانههاي خوب يكي دو سال بيشتر به نمايشگاه نيامدند و نمايشگاه مركزي ميشود براي خريد كتاب آشپزي و از اين دست. مخاطب اصلي كتاب به نمايشگاه نميآيد و اگر بيايد دست خالي برميگردد.
----------------------------------------------------------- ناشران از تأثيرگذاري انتقادات خود نا اميد شدهاند -----------------------------------------------------------
* پس از نظر شما مسئولان ارشاد چه در بحث مجوز و چه در بحث نمايشگاهها پاسخگو نيستند و نكته ديگر اينكه بيشتر سليقه اعمال ميشود تا قانون، درست است؟
ـ دقيقاً. كساني كه خودشان در اين قضيه دست اندركار هستند در كارها دخالت داده نميشوند. اگر حرف چند ناشر، نويسنده يا كتاب فروش را بشنوند قطعا نتيجه متفاوت خواهد بود. در حوزه نشر كه كاملا سليقهاي است تصميماتي در وزارت ارشاد ميگيرند و هيچ كاري هم به سخنان نظرات بقيه ندارند. من اشكالات را گفتم اما گمان ميكنم بيان اين نظرات تاثير چنداني ندارد اما به هر حال براي متوجه شدن مردم كه چه بلايي سر نمايشگاههاي استاني آمده خوب است. وقتي كه ناشر حق اعتراض نداشت باشند و تصميم بررسي كتاب، «همين هست كه هست» باشد يك نمونه بارز بيعدالتي است.
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
tina
۱۳۹۲-۰۲-۱۷ ۱۳:۵۱:۳۲
من مي خوام يك كتاب آشپزي چاپ كنم ولي اصلا نمي دونم از كجا بايد شروع كنم و چه جوريه؟لطفا يكي منو به صورت مرحله به مرحله راهنمايي كنه (12495)