ساعت کاری بانک‌های دولتی از 16 شهریور ماه
جرم نوشتن پارک مساوی با پنچری
نگران این 60 درصد باشیم
تعداد ازدواج مهم است یا دوام آن؟!
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
۳۹ درصد خودروهای جهان سفیداند!
سازمان جهانی بهداشت یکی از پرطرفدارترین افزودنی‌های خوراک ...
گران قیمت‌ترین بازیکنان فوتبال جهان معرفی شدند
تسهیلات اعطایی با قیمت مسکن هیچ تناسبی ندارد!
ساعات جدید کاری بانکها، ادارات و حمل و نقل عمومی
17 June 2025, سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ , ۲۱ ذو الحجة ۱۴۴۶
پيوندها ارسال خبر ارتباط با ما جستجوی پيشرفته آرشيو نسخه تلکس خبرنامه RSS
 
صفحه اصلی سياسی اجتماعی اقتصادی فرهنگي دانش و فناوري گزارش تصويری
«كتاب سبز» قذافی به زباله‌دان تاريخ پيوست
روسیه خواستار حل معمای قتل قذافی شد
زوایای پنهان دفن سرهنگ در نیمه های شب
قذافي هرگز تغييرات و تحولات را نديد
شادی غربی ها از مرگ قذافی اوج ریاكاری آنان است
داخلی     آرشيو مقاله     بين الملل
کد مطلب : 3380
۰
توصيه مطلب 
مرگ قذافي و روياهاي من
نويسنده : حاتم قادري
ملت‌ها حاكمان مرده نمي‌خواهند، دولتمردان زنده و پاسخگو مي‌خواهند
تاريخ انتشار: شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۵۱
مرگ قذافي و روياهاي من
شنيدن مرگ قذافي، حسيات متفاوتي را در من بيدار كرد. پيش از هرچيز ياد موضع‌گيري‌هاي زمان دانشجويي خود درباره قذافي افتادم. آن زمان يعني سال‌هاي نخستين دهه 50- 70 ميلادي- چهره قذافي به‌عنوان يك انقلابي‌اي كه عليه پادشاهي كهنه يك كشور عربي-اسلامي اقدام كرده و با سرنگوني پادشاه ليبي قدرت را در دست گرفته، براي دانشجوياني كه در ايران زمان شاه –پهلوي دوم- در تب‌و‌تاب اعتراض‌آميزي به‌سر مي‌بردند، خالي از جذابيت و اميدواري نبود، ولي، نمي‌دانم به چه دليلي من احساس خوشايندي نسبت به قذافي نداشتم و موضع‌گيري‌هاي او را بيشتر نمايشي و «خصلتي» مي‌دانستم. اين تعبير «خصلتي» براي ما جوانان معترض آن زمان، به اين معنا بود كه طرف «اسير» رسانه‌ها و فشارهاي شخصي خود، اين‌گونه يا آن‌گونه موضع مي‌گيرد. البته اگر كسي حتي به شكل «خصلتي» هم طرفدار عدالت يا آزادي و... باشد، نيكوست ولي مشكل زماني جلوه مي‌كند كه اين فرد، يكي در ميان بسيار كسان نيست و به شيوه‌هاي مختلفي نردبان قدرت را تا پله آخر طي مي‌كند و مراقب است كه هيچ پله‌اي براي رقيبي يا منتقدي باقي نگذارد؛ چيزي كه در كشوري مانند ليبي امري عجيب نيست. ساختار قدرت در جوامعي مانند ليبي از ناهنجاري‌هاي زيادي رنج مي‌برد.
باري، قذافي، طبعا خدماتي به ليبي داشته است و به‌خصوص در «جهش»‌هاي قيمت نفت و مواضع ضدامپرياليستي آن سال‌ها، چهره‌اي مطرح بوده ولي مشكل قذافي يا قذافي‌ها اين است كه با اقدامات خود، به‌تدريج مردم كشور خود را به «اسيري» مي‌گيرند و خود را در جايگاهي قرار مي‌دهند كه جز ستايش و تبعيت به چيز كمتري رضايت نمي‌دهند. آخر چگونه مي‌شود براي ده‌ها سال، تمام سرمايه انساني و غيرانساني و موقعيت جغرافيايي يك كشور در اختيار، صلاحديد و پسند و ناپسندهاي يك شخص قرار گيرد. تراژدي كشورها و مردماني مانند ليبي از اين دست است كه بندگشايان و مبارزان به نوبه خود «بندگذار» مي‌شوند. مشكل قذافي اين بود كه وضعيت يك كشور و ملتي را به خواست‌هاي بعضا رمانتيك و وهم‌گرايانه خود گره زد و براي خود اعتباري دست‌وپا كرد كه به‌تدريج اسير آن اعتبار شد. اسير اعتبار خودشدن تعبيري بود كه نويسنده‌اي با همدلي درباره «ناصر» سلف قذافي اما اين‌بار در مصر، به‌كار برده بود. البته ميان ناصر و قذافي اختلاف به اندازه مصر و تاريخ و فرهنگش از يكسو و ليبي و توانمندي تاريخي-فرهنگي‌اش از ديگرسو است. طبعا براي قذافي اين مساله روياي شيريني بود كه ده‌ها سال همچون قيصر –خدايگاني- بر يك سرزمين حكومت كند و بعضا قدرت‌هاي غربي را به چالش بكشد و طرح‌هاي ريز و درشتي براي پول نفت در سر داشته باشد و خود را يكي –اگر نگوييم وجودي منحصربه‌فرد- از كساني ببيند كه راهگشاي جوامع فقير و تحت سيطره قدرت‌هاي غربي و همدستان داخلي آنها به سوي استقلال و پيشرفت است.
من هم مي‌پذيرم كه اين رويايي شيرين است، به شرطي كه اين رويا براي تفسير خود ملزم به عبور از گذرگاهي فردي و «خصلتي» نبوده باشد. كارهاي بزرگ نياز به مردماني بزرگ دارد و بزرگي تنها سرير قدرت قذافي شدن نيست. بزرگي يك ملت، آزادي و آزادگي مي‌خواهد و توازن مناسبي و به‌هنگام از آميزه عقلانيت و احساس.
حال كه حرف روياي قذافي پيش آمد، خوب است در همين راستا من هم از دو روياي خود سخن بگويم؛ يكي آنكه ليبي و ليبيايي‌ها به‌جاي مرگ ديكتاتورهاي خود، آنها را در جايگاه پاسخگويي ببينند و مهم‌تر آنكه اين پاسخگويي از سر كين‌جويي و نفرت نبوده باشد كه از سر تامل در وضع بشر به شكل عام و مردماني همانند ليبي به شكل خاص باشد. ملت‌ها حاكمان مرده نمي‌خواهند، دولتمردان زنده و پاسخگو مي‌خواهند اما روياي دوم كه روياي غريب‌تري است اينكه قذافي آنقدر شهامت و شجاعت و همچنين فراست داشت كه در ميانه نردبان قدرت بايستد و خود را در معرض نقد بگذارد و ديگران را در گردش و صورت‌بندي مناسب توليد و توزيع قدرت سياسي-اقتصادي و... سهيم گرداند. با اين چشم‌انداز آرزوانه، ليبي و ليبيايي‌ها به مردان و زنان هوشمند و شجاع‌تري نياز دارند.
مرجع : شرق
Share/Save/Bookmark
تعداد ازدواج مهم است یا دوام آن؟!
تسهیلات اعطایی با قیمت مسکن هیچ تناسبی ندارد!
روش‌های برخورد با کشف حجاب عوض می‌شود
ساعت کاری بانک‌های دولتی از 16 شهریور ماه
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
۳۹ درصد خودروهای جهان سفیداند!
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
صدور قرار بازداشت برای ولادیمیر پوتین توسط دیوان کیفری بین‌المللی
میز پوتین؛ بازی قدرت یا پارانویا؟
داعش روزانه 1 میلیون دلار درآمد دارد
عقاب، خرس را به غار بازگرداند
پيشنهاد حذف روسيه از جام جهاني 2014 رد شد
 
صفحه اصلی پيوندها ارسال خبر ارتباط با ما جستجوی پيشرفته آرشيو نسخه تلکس نسخه موبايل RSS
سياسی اجتماعی اقتصادی فرهنگي دانش و فناوري

تمام حقوق محفوظ بوده و استفاده از مطالب سايت با ذکر منبع بلامانع است.

Copyright©2009- Titronline.ir, All Rights Reserved. info@Titronline.ir

توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“