ديپلماسي بايد تحرک يابد. با حرفهاي قلنبه و رجزخواني به جايي نميرسيم. حتي کارها بدتر ميشود. نظام و ملت ما جنگطلب نيست. با منطق و فرهنگ ايرانياسلامي راه يأجوج و مأجوج را ببنديم
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۵۲
ساليان درازي است که شعلههاي هستيسوز جنگ دامن کشورهاي جهان، بهويژه ملل مسلمان را گرفته است. غرب به سرکردگي امريکا، به بهانههاي ترويسم، سلاح هستهاي و حقوق بشر، همواره مشعل سوزان جنگ و ويرانگري را فروزان نگه داشته و از کشوري به کشور ديگر آنرا ميگردانند.
بدبختانه کساني هم بهانههاي کافي را براي جنگسوارانِ مشعلبهدست فراهم ميکنند. در افغانستان، طالبان و القاعده، در عراق، صدامحسين و در ليبي، قذافي بيکله، بهاندازه کافي راه ترک و تازي و تاختوتاز غربيان را هموار کردند. يکي از آرزوهاي قدرتهاي غرب و فرزند نامشروع و بيمنطق آنان، يعني اسرائيل، اين بوده که بهانههايي فراهم شود تا المپيک خونين خود را در ايران برگزار کنند. خوشبختانه در برهههاي مختلف، تدابيري اتخاذ ميشد که خونآشامها را نااميد ميکرد. اما اکنون در وضعيت کاملاً متفاوتي هستيم. براي روشنشدن موضوع، بهطور اجمالي به تحليل موارد زير ميپردازيم.
. بهانهها: امريکا و همپيمانانش در جهان، در سه ضلع تروريسم و سلاح هستهاي و حقوق بشر، اتهامها و تبليغات وسيعي را همزمان عليه ايران به راه انداختهاند: موضوع مبتذل و غيرواقعي قصد ترور سفير عربستان و تشکيل پرونده عليه ايران در شوراي امنيت، درز گزارشهاي رئيس آژانس انرژي هستهاي در رسانههاي غربي که افکار جهاني را از نيات و اقدامات کشورمان در اين زمينه ميترساند و مشوش ميکند و درنهايت، پرونده حقوق بشري است که احمد شهيد عليه نظام ما تهيه و تنظيم کرده است. به نوعي ميتوان گفت بهانهها جور شده و دشمنان ميهن گراميمان با دمشان گردو ميشکنند.
. انگيزهها: واقعيت اين است که غربيان در باتلاق سياسي و اقتصادي بسيار گودي افتادهاند. فروپاشي اقتصادي و تلنبارشدن آمار بيکاري و بينتيجهبودن اقدامات و تصميمات سران اروپا و امريکا براي فائقآمدن بر اين معضلات و قوزبالاقوزشدن اعتراضات گسترده مردمان در آن کشورها از يکطرف و هراس مضاعف غربيان از شکلگيري «جمهوري اسلامي»هاي ديگر در منطقه از طرف ديگر، انگيزههاي پنهان و حقيقي تهديدات کنوني است. آنان بهاجبار با انقلابهاي مردمي منطقه همراه شدند و چارهاي جز اين نداشتند. اما آنچه از آن ميترسيدند، در تونس اتفاق افتاد. در انتخاباتي کاملاً آزاد، اسلامگرايان به پيروزي رسيدند. بيشک در همين وضعيت، اين روند در کشورهاي مصر، ليبي، يمن، بحرين و سوريه هم اتفاق خواهد افتاد؛ پس بايد دست به کار شد. غرب به اين نتيجه رسيده که ايران را ذليلانه به پاي ميز مذاکره بکشاند يا با جنگ آنرا ويران کند. بنابراين آنان براي دستيابي به ثروتهاي کشورها، بهويژه نفت در پي دستاويزهايي بودهاند.
. علايم و قراين: تبليغات وسيعي به راه انداختهاند. اسرائيل، فرانسه، انگليس و امريکا، هرکدام جداگانه با لحني متفاوت و مفهومي يگانه، اذهان و افکار جهانيان را مشغول و آماده ميکنند. حتي بازي رايانهاي حمله به ايران ساخته و در سطح گستردهاي پخش شده است. حتي اينکه سوريه را به خود مشغول کردهاند، از نشانههاي نگاه بد به ايران است. عملاً يکي از همپيمانان قوي جمهوري اسلامي را از ميدان بهدر کردهاند. از يکطرف، روزبهروز اوضاع در کشور دوست و همپيمان ما، يعني سوريه، پيچيدهتر ميشود و قربانيها بيشتر و اعتراضات شديدتر ميگردد و از طرف ديگر، اتحاديه عرب و ساير نهادها و کشورهاي بينالمللي، رژيم بشار اسد را در منگنه قرار دادهاند. رژيم حاکم بر سوريه هم نشان داده که حوصله و تدبير حل مسائل را از راه آشتيجويانه ندارد و فقط به زور و کشتار متوسل شده است.اين وضعيت براي دشمنان نظام جمهوري اسلامي فرصتي طلايي است. باز خروج نيروهاي امريکايي از عراق را ميتوان علامت ديگري فرض کرد. عراقيها را به حال خودشان رها کردهاند تا بتوانند تمرکز خود را بر ايران بيشتر کنند. اما در اين ميان چه بايد کرد؟
الف. نبايد به ريسمان پوسيده و شانههاي کشورهايي نظير چين و روسيه تکيه کرد. هرگاه ميشنويم که اين دو کشور با حمله به فلان کشور مخالفت کردهاند، حالمان بههم ميخورد. با حمله به عراق، ليبي و... هم ساز مخالف زدند؛ اما در مرحله عمل، با طبل امريکا و غربيان رقصيدند. اينان در ابتدا غرشي ميکنند؛ اما با دنداننشاندادن شير، درخود کز ميکنند. در اطراف ما کشورهايي هستند که دلشان براي حمله به ايران لهله ميزند. بر زبان چيزي ميرانند و در دل آرزوي ديگري دارند. آرزوي کشورهايي نظير ترکيه و برادران عرب ماست که سر به تن ايران نباشد. در رابطه امريکا با کشورمان موش ميدوانند و....
ب. ديپلماسي بايد تحرک يابد. با حرفهاي قلنبه و رجزخواني به جايي نميرسيم. حتي کارها بدتر ميشود. نظام و ملت ما جنگطلب نيست. با منطق و فرهنگ ايرانياسلامي راه يأجوج و مأجوج را ببنديم.
دو صاحبدل نگهدارند مويي / هميدون سرکشي، آزرمجويي اگر بر هر دو جانب جاهلاناند / اگر زنجير باشد، بگسلانند