ساعت کاری بانک‌های دولتی از 16 شهریور ماه
جرم نوشتن پارک مساوی با پنچری
نگران این 60 درصد باشیم
تعداد ازدواج مهم است یا دوام آن؟!
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
۳۹ درصد خودروهای جهان سفیداند!
سازمان جهانی بهداشت یکی از پرطرفدارترین افزودنی‌های خوراک ...
گران قیمت‌ترین بازیکنان فوتبال جهان معرفی شدند
تسهیلات اعطایی با قیمت مسکن هیچ تناسبی ندارد!
ساعات جدید کاری بانکها، ادارات و حمل و نقل عمومی
2 July 2025, چهارشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۴ , ۷ محرّم ۱۴۴۷
پيوندها ارسال خبر ارتباط با ما جستجوی پيشرفته آرشيو نسخه تلکس خبرنامه RSS
 
صفحه اصلی سياسی اجتماعی اقتصادی فرهنگي دانش و فناوري گزارش تصويری
راه حل مشکل ازدواج از نگاه رییس شورای فرهنگی ریاست جمهوری
مشکلات اقتصادی همچنان سد راه جوانان
اختلاف سنی بیش از پنج سال زوجین، مشکل آفرین است
اختلاف سنی زیاد، زوجین را در تله والد و فرزندی می‌اندازد
موانع پیش روی ازدواج جوانان
داخلی     آرشيو خبر     خانواده و ازدواج
کد مطلب : 765
۳
توصيه مطلب 
پرونده‌ای از پدیده ازدواج مردان با زنان بزرگتر از خود
صحبت مشترک موافقان و مخالفان ازدواج آقايان با خانم‌هاي مسن‌تر از خودشان، اين است:«براي زندگي نمي‌توان فرمول ساخت.» يعني نمي‌شود درباره هيچ موضوعي حکم کلي صادر کرد و اصرار داشت که همين است و جز اين نيست
تاريخ انتشار: سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۷
۴۲
پرونده‌ای از پدیده ازدواج مردان با زنان بزرگتر از خود

تيترآنلاين - قدیمی‌ها می‌گفتند ازدواج مثل هندوانه سربسته است تا آن را نبری نمی‌توانی داخلش را ببینی. بزرگی هم می‌گفت: «عشق که باشد همه چیز خودبه‌خود درست می شود.» همشهری مثبت درپرونده‌ای پدیده ازدواج مردان با زنان بزرگتر از خود را بررسی کرده است اين نشريه در بخشي از مطلب خود با عنوان "حقيقت پنهان" و " سن را فراموش کرده‌ایم " آورده است.

نیما و نازنین چهار سال است با هم ازدواج کرده‌اند و یک پسر دو ساله دارند. نازنین ده سال از نیما بزرگ‌تر است و برخلاف مخالفت خانواده حاضر شده زن نیما شود. برای نیما و نازنین هم زندگی می‌گذرد با همه فراز و نشیب‌هایش. نازنین می‌گوید با اینکه عاشقانه نیما را دوست دارد اما تاکنون چند بار تا مرز جدایی رفته‌اند.
نازنین 44 ساله است و نیما 34 ساله. فاصله سنی آنها با هم ده سال است؛ ده سالی که تاثیر بسیاری در زندگی مشترکشان گذاشته.

درست است نازنین دیگر مثل گذشته جوان و شاداب نیست و یک جورهایی میانسال محسوب می‌شود اما ظاهر خوبی دارد. نمی‌شود از روی قیافه سن و سالش را حدس زد؛ «نیما کارمند شرکتی بود که مدتی بود به خاطر فوت پدرم و رسیدگی به کارهایش به آن رفت و آمد می‌کردم. پدرم مرد بسیار خوبی بود و ما را در نازونعمت بزرگ کرده بود. نمی‌گذاشت دست به سیاه و سفید بزنیم و از در خانه بیرون برویم. همین هم باعث شده بود تا ما دختر‌ها از نظر اجتماعی رشد چندانی نکنیم. تصور می‌کردیم هرجا مردی می‌گفت عاشق شده و خواستگاری کرد یعنی اینکه مثل پدرمان می‌تواند تکیه‌گاهمان باشد؛ برای همین هم زمانی که نیما به من ابراز علاقه می‌کرد با اینکه خانواده مخالف بودند فکر نمی‌کردم اختلاف سنی مشکلی برایمان ایجاد کند. پدرم را از دست داده بودم و دنبال مردی می‌گشتم که تکیه‌گاهم باشد. برای همین هم به نیما اعتماد کردم».

نیما هم در زندگی مسائل خاص خودش را داشته؛ «پدرم پزشک بود. مرد هوس‌بازی که برای پی گرفتن امیال شخصی خودش از مادرم جدا شد. مادرم بعد از جدایی از پدرم با مرد دیگری ازدواج کرد و همه فکر و ذکرش شد شوهر جدیدش؛ طوری که انگار اصلا مرا نمی‌دید. زمانی که نازنین را دیدم احساس کردم این همان زنی است که به آن نیاز دارم. یک زن جاافتاده و مطمئن که می‌تواند نیازهای روحی و روانی مرا برآورده کند». 

هم زن هم مادر

نازنین می‌گوید، در زندگی مشترکشان بیشتر از همسری نقش مادری را عهده‌دار است؛ «نیما کم سن و سال است و هنوز دنبال بچه‌بازی. به‌جای اینکه کار و بار حسابی داشته باشد و به فکر ما باشد اس‌ام‌اس بازی می‌کند و فیلم می‌بیند. خب از من گذشته که عمرم را پای تلویزیون تلف کنم. راستش من ناچارم مدام جمع و جورش کنم. هواسم باشد پول‌هایش را به باد ندهد. وقتش را تلف نکند و سرش به زندگی‌اش باشد. با همه این حرف‌ها مرد مهربانی است و عاشقانه دوستم دارد و همین باعث شده تا حالا دوام بیاورم».

نیما هم می‌گوید، نازنین را دوست دارد؛ «زن خوبی است، بساز است و اهل زندگی. زندگی مرا سر و سامان داده، خودش خانه و ماشین دارد و درآمد اما مشکل اینجاست که به تفریحات و برنامه‌هایی که من به آنها علاقه دارم توجهی نمی‌کند، می‌گوید این کارها بچه‌بازی است و مدام تحقیرم می‌کند که به جای نان درآوردن در حال وقت تلف کردنم.»

رئیس نیما

ایراد کار اینجاست ک با همه کارهایی که نازنین می‌کند نیما باز دلش می‌خواهد رئیس‌بازی در بیاورد؛ «نیما ده سال کوچک‌تر است. اما بعضی مردها از سن و سالشان بزرگ‌ترند و بیشتر می‌فهمند ولی نیما اینگونه نیست. به نظر من که از سن خودش هم کوچک‌تر است. با همه این حرف‌ها باز هم دلش می‌خواهد دستور بدهد و حرف، حرف او باشد. دست‌بزن هم دارد. توقع دارد من به حرف‌های اشتباهش گوش بدهم و صدایم هم درنیاید». 

نیما اما برای کارهایش دلایل خودش را دارد؛ «نمی‌خواهم مردی ‌باشم که دست روی زنم بلند کنم اما بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم با این حال و روز، تنها عامل برتری من نسبت به نازنین زور بازویم است. نازنین از من حرف‌شنوی ندارد. برایش مهم نیست که من با چیزی مخالفت می‌کنم یا موافقم. همین هم باعث می‌شود حرص من دربیاید و دعوا کنیم».

اطرافیان حیران

خانواده نازنین از او حمایت نمی‌کنند چون معتقدند تصمیم او از روز نخست اشتباه بوده ولی خانواده نیما نازنین را دوست دارند؛ «مادر نیما می‌گوید تو یک نعمت الهی بودی برای ما، هیچ کس مثل تو نمی‌توانست پسر من را جمع و جور کند». 

***    ***     ***

هاجر و محمد 25 سال است که با هم زن و شوهرند و دو پسر و یک دختر دارند. زمانی که محمد تصمیم به ازدواج با هاجر گرفت دوره زمانه با حالا خیلی فرق می‌کرد؛ معیار ازدواج چیز دیگری بود، برای همین هم کسی از فاصله سنی غیرمعمول آنها تعجب نکرد. هاجر هفت سال از محمد بزرگ‌تر بود و محمد هم یک جوان بی‌چیز بود که تازه از جنگ برگشته بود. زندگی خوبی دارند. آن‌قدر خوبند که اطرافیان ماجرای اختلاف سنی‌شان را فراموش کرده‌اند. هاجر چهره یک زن 54‌ساله را دارد و محمد یک مرد 47‌ساله است؛ با همه این حرف‌ها، زن و شوهر برازنده‌ای هستند و خودشان می‌گویند از ازدواجشان پشیمان نیستند.

هاجر می‌گوید سن هیچ وقت توی زندگی‌شان نقش تعیین‌کننده‌ای نداشته و این، به این خاطر است که معیارهای زندگی آنها فرق دارد؛ «روزی که محمد به خواستگاری‌ام آمد یک جوان 22 ساله بود که تازه از جنگ برگشته بود و هیچ چیز از دار دنیا نداشت. یک جوان بی‌کار بود. آن زمان بیشتر جوان‌ها همین شکلی بودند؛ اصلا جوان اگر جور دیگری بود دخترها به خواستگاری‌اش جواب مثبت نمی‌دادند. مساله سن و بزرگ‌تر بودن را برایش مطرح کردم، گفت اهمیت ندارد. آن زمان جوان‌ها خیلی کارها می‌کردند تا خودشان را نسبت به ظواهر بی‌اهمیت نشان بدهند. اصلا بی‌پولی شوهر ارزش بود. بزرگ‌تر بودن من هم آن زمان برای محمد خوشایند بود؛ می‌گفت دنبال دختربچه نمی‌گردم. دنبال یک زن عاقل و فرزانه می‌گردم که سرد و گرم دنیا را چشیده باشد و در زندگی راهنمایی‌ام کند. این بود که جواب مثبت دادم. دیگران هم نهی‌ام نکردند. طفلی پدر و مادر‌های آن زمان به دیدن ازدواج‌های عجیب و غریب عادت کرده بودند».

محمد هم حال و هوای آن روز‌ها را خوب به خاطر دارد؛ «خیلی مصمم بودم. می‌خواستم حساب خودم را از حساب جوانی‌های دیگران و هوا و هوس‌ها جدا کنم و به همه و به‌خصوص به خودم ثابت کنم که برای ازدواج معیارهای برتری دارم؛ معیارهایی جدای از معیارهای آدم‌های معمولی. این بود که آن زمان ازدواج با هاجر برای من افتخاری محسوب می‌شد». خلاصه اینکه هاجر و محمد سال 69 بدون مراسم عروسی خاص راهی خانه بخت شدند تا زندگی‌شان را آغاز کنند.

مشکلی نیست

الان سؤال بزرگ این است بالاخره رئیس خانه کیست؟ محمد معتقد است؛ «ما مشکلی در این زمینه نداریم و این به خاطر خلق و خوی کم‌توقع همسرم است. بله با وجود این همه اختلاف سنی رئیس این خانه منم. همسرم هیچ وقت به خاطر سن بالایش توقعی نداشته یا امر و نهی نکرده است و این به خاطر نوع دیدگاهی است که دارد. او معتقد است که در هر سن و سالی که باشد باید به همسرش احترام بگذارد و خود این مساله خیلی کمک‌کننده است. از طرفی فرزندانمان هم چون حرف‌شنوی همسرم را می‌بینند ناخودآگاه از من حرف‌شنوی دارند».

هاجر هم از شرایط راضی است و معتقد است زندگی موفقی دارد؛ «شوهرم سن و سالم را به رخم نمی‌کشد. یعنی شرایطی پیش نمی‌آید که این کار را بکند. در حقیقت من در خانه طوری رفتار کرده‌ام که سن و سالمان فراموش شده. هدفمان از روز اول هم همین بود. قرار نبود بزرگ‌تری من باعث برتری و سلطه‌جویی باشد و نیست. ما می‌خواستیم ثابت کنیم آنچه در زندگی مشترک اهمیت دارد خلق و خو است نه سن و سال».

همان آدم‌ها

آنها معتقدند علت اصلی خوشبختی‌شان این است که به معیارها و ایده‌آل‌های روز نخست وفادارند؛ «آدم‌ها در ازدواج‌های این‌چنینی به این دلیل شکست می‌خورند که یادشان می‌رود روز نخست برای چه تصمیم گرفته‌اند و معیار انتخابشان چه بوده است؟ طبق معیارهای امروزی ازدواج ما ازدواج چندان موفقی نیست اما طبق معیار‌های خودمان خوشبختیم. علت اصلی‌اش هم این است که خودمان را با هیچ کس دیگری مقایسه نمی‌کنیم».

هاجر می‌گوید که زن‌های امروزی نمی‌توانند کوچک‌تر بودن مردها را تحمل کنند؛ «حالا دوره‌زمانه فرق کرده. زن‌ها برای خودشان حرف‌هایی دارند. حاضر نیستند زیر بار حرف مرد کوچک‌تر بروند ولی آن زمان که ما ازدواج کردیم مرد‌ها در هر شرایطی رئیس بودند؛ چه بزرگ تر و چه کوچک تر .

Share/Save/Bookmark
نظرات بينندگان:   ۴۲ نظر انتشار يافته    ۰ نظر در صف انتشار    ۲ نظر غيرقايل انتشار
Iran, Islamic Republic of
۱۳۸۹-۰۵-۲۶ ۱۹:۰۴:۴۳
جالب بود از اين مطالب بيشتر بزاريد (912)
پاسخ به اين اظهار نظر
۷۱
 
۱۳۹۱-۱۰-۱۳ ۰۵:۰۰:۱۴
جالب بود (7927)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۰
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۸۹-۰۵-۲۷ ۱۴:۵۵:۲۴
اول که عشق بعدم مهم اینه که مرد بچه نباشه و بشه بهش تکیه کرد،چه بزرگتر از زن چه کوچیکتر.. (916)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۳۱
 
غریبه
Iran, Islamic Republic of
۱۳۸۹-۰۵-۳۱ ۱۴:۴۹:۳۹
به نظر من عشق حرف اول رو میزنه واینکه زن وشوهر تفاهم داشته باشند سن و سال تاثیر چندانی نداره (924)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۵۱
 
مينا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۸۹-۰۸-۱۵ ۲۱:۵۴:۰۲
من شوهرم ميگه تو خسته اي يه زن صيغه اي هم گرفت (1557)
پاسخ به اين اظهار نظر
۷۸
 
۱۳۹۱-۰۶-۱۷ ۱۵:۰۰:۳۰
درست گفته (7346)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۸
 
سوسن
۱۳۸۹-۰۸-۲۶ ۲۰:۴۹:۱۶
من خودم عاشق مردی هستم که از من هفت سال کوچیکتره ولی استرس نمیذاره درست تصمیم بگیرم میترسم نتونه تکیه گاه مناسبی برام باشه. اون علاقه اش خیلی بیشتره ولی میترسم احساساتی شده باشه . نمیدونم چیکار کنم؟ (1599)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۱۳
 
نگین
۱۳۹۱-۱۱-۲۴ ۱۳:۴۶:۵۲
منم دقیقا مشکل تورو دارم (8464)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۲
 
۱۳۹۲-۰۵-۱۴ ۲۳:۲۰:۲۴
امیدوارم تصمیم اشتباه نگیری فاصله سنی 7 سال زیاده (13740)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۶
 
yaaaas
United Kingdom
۱۳۸۹-۱۱-۰۴ ۱۰:۱۹:۲۷
ما داستان نمی خونیم تا تنها ازش لذت ببریم.ما می خونیم تا در زندگی به نکات مثبت عمل کنیم.همه در درون خودشون به این موضوع واقفند که مهم ترین ملاک در انتخاب عشق دو نفر و وجود معیارهای اخلاقی و فهم طرفین هست که باعث ثبات یک زندگی می شه.کسانی رو سراغ دارم که در عین حال که همه چیز از دار دنیا دارن ولی به خاطر کوچک بودن ((کودک درون))اخلاق و رفتاری نزدیک به 20 سال کوچک تر از خودشون دارنو از زندگی لذت نمی برن.بین حقیقت و واقعیت فاصله هست.سعی کنیم این فاصلرو برداریم. (2060)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۲
 
نگران
Iran, Islamic Republic of
۱۳۸۹-۱۱-۱۰ ۱۷:۵۶:۰۵
با اینکه طرف مقابل من از نظر سنی345روز از من وچیکتره ولی تورفتارش دیدم که از نظر فکری3سال بزرگتر ز منه ولی میترس!!!! (2075)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۲
 
h
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۱-۲۲ ۱۲:۵۶:۱۱
من میخوام با زنی که 8 سال ازم بزرگتره ازدواج کنم اونم بدون رضایت خانواده ضمننا با مهریه 2000 سکه موندم چکار کنم (2583)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۸
 
lمینو
۱۳۹۱-۱۱-۰۳ ۱۶:۰۷:۰۶
تو واقعا حالیت نیست داری چیکار میکنی من خودم میخواستم باپسری ازدواج کنم که 2 سال ازم کوچکتره همچین ریسکی نکردم با این که خیلی سرم و خوشگل . 8 سال خیلی زیاده اونم با 2000 سکه . اشتباه محضه (8342)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۷
 
۱۳۹۰-۰۲-۰۹ ۱۸:۱۲:۵۰
من می خوام با یه مرد که دو سال ازم کوچکتره ازدواج کنم ولی واقعا می ترسم. با اینکه من سنم کمتر به نظر می رسه و اون منو دوست داره بازم شک دارم چیکار کنم؟ (2681)
پاسخ به اين اظهار نظر
۹۳
 
ناشناس
۱۳۹۱-۰۵-۰۴ ۱۰:۲۷:۵۰
سلام.
به نظر من هيچ اشكالي ندارد...
اين قدر هم بحث ندارد...
اين همه سد و مانع جلوي خودتون قرار ندهيد...
اگر مسلمانيم و الگوي ما رسول خداست پس اشكالي ندارد. حضرت خديجه 20 سال از رسول خدا بزرگتر بود اما هيچ كس براي ايشان خديجه نشد. به مسائل ديگر كه حالا پيامبر بنا بر مصالح اسلام و ...با ايشان ازدواج كرد كاري ندارم.
آيا رسول الله آمدند گفتند خديجه از من پيرتر است يا شكسته تر است.؟
در هيچ جاي قرآن و هيچ حديث و كتاب و قاموسي نيامده كه پسر نمي تواند با زن بزرگتر از خود ازدواج نكند...
اگر طرفين به خدا و اسلام و روز جزا ايمان داشته باشند و شيعه علي باشند هيچ اتفاقي نخواهد افتاد. ..
اين خود ما هستيم كه مشكل تراشي ميكنيم و با ماده و تبصره و ...به اين موضوع دامن مي زنيم...
بترسيم از خدا و اين قدر مسائل را پيچيده و سخت نكنيم...
دين خدا دين راحتي است...
اگر اين مسئله مشكل داشت بايد در قرآن و حديث به آن اشاره ميشد...
چرا براي همه چيز آيه وحديث مي آوريم اما در اينجا سكوت ميكنيم و بسنده مي كنيم به دلايل روانشناسي و فيزيولوژيكي و ....
همين جوري داريم براي ازدواج جوانها مشكل درست ميكنيم...
بترسيد از خدا و روز جزا...
در مقابل اين مسائل تك تك ما بايد پاسخگو باشيم... (6852)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۴۱
 
محمد
۱۳۹۱-۰۶-۱۰ ۱۲:۲۸:۵۷
مرسی.از نوشته شما لذت بردم. ان شاالله خدا به زندگیتون برکت بده.یا علی (7329)
پاسخ به اين اظهار نظر
۹۲
 
مهدی ازفولادشهراصفهان
۱۳۹۱-۰۸-۰۹ ۰۲:۲۰:۱۸
سلام.
من عاشق زنی هستم که علاوه بر هشت سال بزرگتر بودن از من اتفاقا یه پسر12 ساله داره.هردو عاشقانه همو دوست داریم.خانواده ها مخالفند اما مهم مرد سفر بودن است و بس وگرنه هیچ نیرویی بالاتر از عشق واقعی در هستی وجود ندارد (7650)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۵
 
۱۳۹۱-۱۰-۰۵ ۲۲:۵۲:۳۴
تو رو خدا بازندگيت بازي نكن اين چه طرز تفكريه كه داري بابا گفتن اختلاف سني خدا وكيلي من از اين تصميمتون ترسيدم نكنه اشتباه كنين (7888)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۷
 
aa
۱۳۹۱-۰۵-۰۶ ۱۴:۱۸:۴۵
من خودم عاشق دختري هستم كه حدود10 سال از من بزرگ است و برايم نه پولش مهمه ونه بزگ بودن سنش چيزي كه برام مهمه اخلاق رفتار وشخصيتش هست واينكه من صميمانه دوستش دارم وباورش كردم ونميخوام از دستش بدم دوست دارم اگه قبول كنه تا اخر عمر به خوبي وخوشي در كنار هم باشيم (6894)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۱۱
 
عباس از اصفهان
۱۳۹۱-۰۷-۲۹ ۱۰:۱۳:۱۱
مواظب باش اگر کسی درازدواج گول نخورد دنیا با اونه. عاقلانه انتخاب و عاشقانه ازدواج،انقدر به ایند ه خود نگاه می کنی به اینده شریک زندگی ات نگاه کن ببین مرد ان هستی که تا اخر عاشقش بمونی بسم الله. (7595)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۶۲
 
۱۳۹۳-۰۶-۰۶ ۲۰:۳۶:۳۲
کار خوبی میکنی عشق ورزیدن مهمه نه تفاوت سنی (44915)
پاسخ به اين اظهار نظر
۸۱
 
غریبه
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۶-۰۹ ۲۱:۳۸:۱۲
چه اشکالی داره؟...اگه خانواده هردو طرف راضی باشند و شما هم راضی باشید واقعا اشکالش چیه؟ دختر بزرگتر یا پسر چه فرقی می کنه...البته این قضیه به خود افراد بستگی داره که در زندگی اینده اشون چطور رفتار کنند و نه هیچ چیز دیگه (49065)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۰
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۱۲ ۱۳:۰۱:۵۲
من پسری رو دوست دارم که نزدیک به 2 سال ازم کوچیکتره و میگه خیلی به من علاقه داره اما میترسه که اختلاف سنیمون بعدا مشکل ساز بشه ولی منم دوستش دارم و نمیخوام از دستش بدم (6946)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۰۴
 
عسل
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳-۰۶-۰۶ ۱۵:۲۳:۳۳
دقیقأ منم همین مشکلو دارم با این تفاوت که پسره اصن سن و سال من براش مهم نیست (44912)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۰
 
مریم از اصفهان
۱۳۹۱-۰۸-۰۹ ۱۹:۱۳:۲۳
دختری هستم 30 ساله که با پسری 29 ساله به مدت سه سال و نیم با هم دوست هستیم در این مدت خیلی با هم رفت و آمد داشتیم و داریم . خانواده من و تک خواهر اون از این جریان خبر دارند . ما تصمیم به ازدواج گرفتیم با توجه به اینکه دوست پسرم به من گفته بود که احتمال اینکه پدرم با این قضه مخالفت کنه خیلی زیاده ولی من توکل به خدا کردنم و راهمو ادامه دادم چون خیلی زیاد دوسش دارم و میدونم که بچه گانه نیست .پدر راضی شدو خواستکاری آمد ولی چند روز بعد از خواستکاری متوجه تفاوت سنی ما شد و از ادامه راه منصرف و من و پسرشو با هزار تا آرزو به زمن زد . حال نمی دونیم باید چیکار کنیم و چطور راضیش کنیم چون اون دوست داره با موافقت پدرش باشه و از یک طرف نمب تونه از من جدا شه . خواهش می کننم راهنمایمون بکنید............... (7651)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۳
 
هخا
۱۳۹۱-۰۹-۳۰ ۰۱:۵۲:۴۶
اون اگه بخاد میتونه باباشو راضی کنه چون یک سال فاصله زیادی نیست .ب عنوان ی پسر میگم که اگه یروز ازت خواست جدا بشین بدون بهونست عاشقت نبوده پس ناراحت نشو.اگه باباش میخواست تا الان زنش داده بود. (7874)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۰
 
راضی
۱۳۹۱-۱۰-۲۴ ۱۹:۳۲:۰۶
بابا اینا همش بستگی به آدمش داره. وحی منزل که نیست حتما پسرازدختربزرگترباشه . برادر بزرگ من 4 سال از زنش کوچیکتره 15 ساله دارن زندگی می کنن زمان ازدواج داداشم 29 سالش بود وخانمش 33 سالش. تا حالا یک بارهم نه ما به روش آوردیم نه داداشم از خیلی ها هم خوشبختن. روحیه زن داداشم خیلی بالاست. درعوض داداش کوچیکم 10 سال از زنش بزرگتره. ولی انگار زنش یه مرده متحرکه. نه حسی نه روحیه ای نه اخلاق درست وحسابی. من خیلی ها روسراغ دارم که زن ازشوهرش بزرگتره هیچ اتفاقی عجیبی هم نیفتاده. فقط عشق وعلاقه تو زندگی مهمه والسلام. برید با عشقتون ازدواج کنید به حرف دیگران هم اهمیت ندهید . مگه چند روز می خواین تو این دنیا زندگی کنین به خاطر خودتون زندگی کنین بقیه اش همش کشکه.
موفق وخوشبخت باشین. (8123)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۵۰
 
میلاد
۱۳۹۲-۰۱-۲۵ ۱۷:۰۵:۱۵
من می خوام با دختری که 8 سال ازم بزگتره ازدواج کنم خیلی هم همو می خوایم دختر خانومیه با سواده با خانواده خلاصه باید ببینیم خدا چی میخواد (12282)
پاسخ به اين اظهار نظر
۶۳
 
یه دوست
۱۳۹۲-۰۱-۲۷ ۲۲:۴۱:۲۳
سلام
من و یه خانوم به هم علاقمند شدیم
4 ساله در ارتباطیم
من 23 خانوم 26
هر دو لیسانسه
خانواده هامون در یه حد هم از نظر فرهنگ و هم اقتصاد

ازتون خواهش میکنم به ایمیلم پیام بدین و بهم بگین که آیا شما مشکلی برای این ازدواج میبینید؟؟؟
ازتون خواهش میکنم
(12303)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۲
 
۱۳۹۲-۰۲-۰۴ ۰۰:۰۱:۳۲
اگه تو عشقتون راسخ هستید به نظر من که مشکلی نداره (12384)
پاسخ به اين اظهار نظر
۶۰
 
United States
۱۳۹۲-۰۵-۰۶ ۲۳:۲۰:۴۴
بهترین کار مراجعه به مشاوره. از تجربه و علم مشاور استفاده کنید چون خیلی وقتها اون از نقاط پنهان یک رابطه مطلع هست. (13654)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۱
 
مهتاب
۱۳۹۲-۰۳-۱۸ ۱۶:۴۲:۳۱
به نظر من هیچ اشکالی نداره. اینقدر هم که بعضل از روان شناس ها میگن بد نیست مهم اینه که خود دو طرف تا چه اندازه همدیگه رو قبول داشته باشن و با هم تفاهم داشته باشن خیلی از آدم ها هستند که همه چیزشون با هم جوره اما از دورن احساس خوشبحتی نمی کنن. (12762)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۱
 
۱۳۹۲-۰۳-۲۳ ۲۲:۳۰:۵۴
به نظر من خوبه که مردها با زن کوچکتر از خودشان ازدواج کنند (12983)
پاسخ به اين اظهار نظر
۲۹
 
سام
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۵-۱۷ ۰۶:۴۷:۱۳
سلام من دختری رو دوست دارم که ازم 8 سال بزرگتره و خوانواده من راضی نیستن . چیکار کنم؟ (13755)
پاسخ به اين اظهار نظر
۶۰
 
۱۳۹۲-۰۷-۰۴ ۰۷:۰۹:۳۴
به نظر من هیچ چیزی تو زندگی مهمتر از عشق و ایمان و اخلاق خوب نیست ملاک بزرگتری کوچکتری نیست (14249)
پاسخ به اين اظهار نظر
۵۰
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۰ ۱۰:۱۱:۳۲
جوان هاي عزيز شما را به خدا وهر كسي كه واقعا دوستش داريد با خانمي كه حتي يك روز از شما بزرگتر است ازدواج نكنيد وحتي اگر اين خانم ويا دختر خانم را دوست داريد بگذاريد به دنبال خوشبختي خودش برود چون اگر زن از لحاظ سني از مرد بزرگتر باشد ضمن اينكه زود در زندگي پژمرده مي شود ،از لحاظ علم روان شناسي هم احساس مي كند كه به دليل بالا بودن سن رييس وآقاي خانه اوست وكمتر تابعه مردش خواهد بود ،خواه پنيد گيرد وخواه ملال اگر چنين كاري را انجام داديد قطعا بدانيد كه از زندگيتان بهره اي نخواهيد برد وزندگي براي شما جهنمي خواهد بود .وسلام (14583)
پاسخ به اين اظهار نظر
۴۱۳
 
محسن
۱۳۹۲-۱۱-۱۱ ۲۲:۳۶:۵۶
جهنم ؟! تجربیات غلط خودتان را برای خود نگه دارید ! (30329)
پاسخ به اين اظهار نظر
۷۳
 
۱۳۹۲-۰۷-۱۰ ۱۰:۱۹:۰۱
عزيزجان اگر اين دختر خانم عقل داشته باشد هرگز با شما به دليل اختلاف سن ازدواج نخواهد كرد وبه شما نيز بعنوان يك برادر كوچكتر كه تمام محاسنم را سفيد كرده ام مي گوييم اگر مي خواهي از زندگي ات چيزي بفهمي با خانمي ازدواج كن كه حداقل 3تا 5سال از شما كوچكتر باشد اگر خانمي 1ساعت هم از لحاظ سني از شما بزرگتر باشد با او ازواج نكن چه به اين كه 8سال از شما بزرگتر باشد ،حتما حرف پدر ومادرت را گوش كن وبا افراد مطمئن مشورت كن چون كسي كه در كارهاي بخصوص كارهاي مهمي با افراد مطمئن ومتخصص مشورت كند هرگز پشيمان نخواهد شد وچنانچه با خودراي خود وارد عمل شوي مطمئن باش كه در آينده بسيار نزديك از اين كار پشيمان خواهي شد وهزينه هاي معنوي ومادي زيادي را بايد در جامعه متحمل شوي ،در پايان باز هم از شما خواهش مي كنم حتما به يك مركز مشاوره مراجعه كن وپاسخ را از اهل فن گوش كن (14584)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۱۱
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۲ ۲۲:۵۱:۱۱
اصلا ربطی نداره .مهم عشق و تفاهم دو طف است باید ببینی کی میتونه آرومت کنه، درکت کنه، سن فقط یک عدد است (14935)
پاسخ به اين اظهار نظر
۹۲
 
نوید از شهر الوند
۱۳۹۲-۱۰-۰۱ ۱۵:۴۳:۲۹
به تمام خوانندگان پیشنهاد میکنم که با یک انسان ازدواج کنند نه با یک زن کوچکتر یا بزرگترچون در سن کوچکتر هم دیده شده تمام مشکلاتی که در ازدواج با زن بزرگتر هست و پیشنهاد من این است زندگی هاجر و محمد را خوب نگاه وفکر کنند چون هر کسی لایق دوستداشتن نیست و پیشنهاد من به ان اقای که عاشق خانومی است از او 8سال بزرگتر است و2000سکه مهریه هم گزاشته بیشتر دقت کند چون به نظر من در این میان هیچ دوست داشتنی حاکم نیست چون کسی که ادم رادوست داشته باشد با شخص مقابلش همراه می شود تا در همی مراحل زندگی باهم باشن در کنارهم دوشادوش هم نه سد راه هم (26839)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۴۰
 
آفاق
۱۳۹۲-۱۰-۱۴ ۲۳:۴۲:۲۳
سلام مطالبی رو که نوشتید و تمام نظرات رو خوندم من خودم از همسر عزیزم حدود ده سالی بزرگترم اطرافیان مخالف ازدواج ما بودن من به عنوان دختری که تو فامیل و دوست و آشنا خیلی قبولم داشتن و منو منطقی میدونستن قانون شکنی کردم شوهرم منو دوست داره البته نه در حد حرف و واقعا تو رفتاراش نشون میده از همسن های خودش خیلی بیشتر میفهمه و این مسئله منو بیشتر به زندگیمون امیدوار میکنه خانوادش منو پذیرفتن و دوست دارن . (28121)
پاسخ به اين اظهار نظر
۱۰۲
 
سانای
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳-۰۲-۰۷ ۱۳:۳۳:۱۳
با سلام خمت دوستان عزیز
بنده دو سال پیش همسرمو از دست دادم و با دوست همسرم که سه سال از من کوچکتره اشنا شدم که عاشقانه و دیوانه وار عاشق من شده .سی سال داره و من سیو سه سال و یه دختر پنج ساله هم دارم . مردی بسیار متعهد مسئولیت پذیرو زن دوست و اهل زندگی بدو ن توجه به حاشیه ها . مردی آینده نگر که تنها به پیشرفت و خوشبختی خود و من و بچه ام فکر می کنه تو این مدت حتی یه لحظه از من بیخبر نمونده . مدیر یه شرکته و منم کارمند دولتم . مردی که هر حرفی که میزنه انگاری از اعماق درون من خبر میده اخ فدای تو . فقط باید دید که چطور اهل زندگیه این مرد کاش همه مثل اون بودن با وجودی که چند سال از من بزرگتره از هیچ مردی به اندازه اون حساب نمی برم و باش خیلی ارزش قایل هستم با گدشت مهریان عاشق و با عقل و شعور . سن و سال همه حرف و حدیثه همسر قبلی من 5 سال ازم بزرگتر بود فردی بی انرزی ئ بی مسعولیت و وووووخدا بیامرزه . (44062)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۳
 
تعداد ازدواج مهم است یا دوام آن؟!
تسهیلات اعطایی با قیمت مسکن هیچ تناسبی ندارد!
روش‌های برخورد با کشف حجاب عوض می‌شود
ساعت کاری بانک‌های دولتی از 16 شهریور ماه
درس عبرتی که از روابط آنکارا - مسکو باید گرفت
۳۹ درصد خودروهای جهان سفیداند!
آیا فاصله سنی در ازدواج اهمیت دارد؟
با بگير و ببند نمي‌شود موجب افزايش جمعيت شد
آمار طلاق بالا می‌رود؛ مشاوره قبل از طلاق اجباری می‌شود، اما...
شهر تهران یکی از شهرهای پر طلاق کشور است
مهمترین دلیل خیانت همسران
60 درصد خانواده های ایرانی دچار آشفتگی هستند
 
صفحه اصلی پيوندها ارسال خبر ارتباط با ما جستجوی پيشرفته آرشيو نسخه تلکس نسخه موبايل RSS
سياسی اجتماعی اقتصادی فرهنگي دانش و فناوري

تمام حقوق محفوظ بوده و استفاده از مطالب سايت با ذکر منبع بلامانع است.

Copyright©2009- Titronline.ir, All Rights Reserved. info@Titronline.ir

توليد شده توسط نرم افزار جامع ”استوديو خبر“