تيترآنلاين - درس انشاء بايد پا برجا بماند - نسخه قابل چاپ

درس انشاء بايد پا برجا بماند

17 شهريور 1389 ساعت 14:26

نويسنده : خسرو معتضد

شما هر اندازه انقلابي باشيد به اندازه انقلابيون فرانسه در سالهاي 1794- 1789 ميلادي نيستيد كه سر لويي شانزدهم و ملكه ماري آنتوانت را در سال 1793 در ميدان «گرو» پاريس با گيوتين از بدن قطع كردند


تيترآنلاين - خبري آمده بود كه درس انشاء از برنامه درسي مدارس حذف شد و جاي آن را مطالب و مباحث ديگري گرفت كه به هر حال نام آن انشاء نيست. انشاء نويسي را به دانش آموزان نمي آموزند و دانش آموز مجبور نمي شود به فكر و مغز خود فشار بياورد و نظرات و برداشتهاي خود را بر كاغذ بياورد و در كلاس بخواند.
زماني كه قرار شد نام سلسله ها و شاهان را حذف كنند كه بنده همان ايام در جرايد نوشتم اين گونه ابداعات و ابتكارات از سر بيكاري است و مطرح شدن، شخص بلند پايه اي از آن وزارتخانه به من تلفن كرد و خيلي دوستانه گفت اين طرحها از سر بيكاري و تفريح و محض مطرح شدن نيست بلكه ضروري است! 

عرض كردم كدام ضرورت. تاريخ مملكت كه بازيچه نيست فرض مي كنيم جنابعالي اين طرحها را ابداع مي فرماييد كه شاه و شاه بازي متروك شود شاه و شاه بازي منسوخ و متروك شده، شما هر اندازه انقلابي باشيد به اندازه انقلابيون فرانسه در سالهاي 1794- 1789 ميلادي نيستيد كه سر لويي شانزدهم و ملكه ماري آنتوانت را در سال 1793 در ميدان «گرو» پاريس با گيوتين از بدن قطع كردند و علاوه بر آن تا حدود چهارصد هزار نفر را اعدام كردند و گيوتين شبانه روز كار مي كرد، اما امروز تاريخ سلسله هاي سلطنتي مرونژين، كارلونژين، والوا، بوربون، اورلئان، بناپارت (ناپلئون اول) ناپلئون سوم در مدارس و دانشگاه هاي آن كشور تدريس مي شود و سالي سي- چهل كتاب جديد هم درباره آن سلسله ها از سوي محققان نوشته و چاپ مي شود، زيرا حساب تاريخ از هر حسابي جداست. 

جنابعالي هر چقدر انقلابي باشيد به پاي لنين و استالين و تروتسكي و ساير زعماي انقلاب روسيه نمي رسيد. برويد سن پترزبورگ ببينيد كاخهاي سلطنتي را به موزه تبديل كرده تمام تابلوها و آثار تاريخي آن زمان را براي آگاهي نسلهاي بعدي حفظ كرده اند و چون پتر كبير را در ميان سلاطين سلسله رومانف فرد مصلح و خدمتگزاري مي دانسته اند حتي مجسمه او را همچنان سرجايش نگه داشته اند. 

آخر دست بردن در تاريخ براي چه و چه منفعتي از آن بر مي خيزد؟ حال نوبت كلاس انشاء شده است. علم و فن نامه نويسي و رساله نويسي سابقه اي دو هزار و پانصد ساله در ايران دارد. تشريف ببريد نقش رستم و تخت جمشيد، آن مطالبي كه آنجا روي سنگها منقوش شده و تازه در نيمه دوم قرن نوزدهم به كمك شرق شناساني چون راولين سون و ديگران توانستيم آنها را كه به خط ميخي بود بخوانيم و از مضمون آن آگاه شويم و جد و آباء و نياكان خود را بشناسيم! به وسيله خود داريوش و خشايارشا كه نوشته نشده است. دبيران آنها را تقرير كرده و سنگ نوشته نويسان آن را بر سنگ براي ابد منقوش كرده اند. 

شايد كساني باشند كه بگويند اي آقا اينها چه اهميتي دارد؟ خير، اينها خيلي خيلي اهميت دارد. اگر نداشت كه 300 سال دانشمندان بزرگ دنيا نمي آمدند اينجا، به زحمت و با آن وسايل ابتدايي قديم از كوه ها بالا نمي رفتند، از آنها كپيه دستي بر نمي داشتند اينها مربوط به تاريخ ايران نيست، مربوط به تاريخ تمدن بشري است.
دو هزار و پانصد سال است اقوام مهاجم كوشيدند اين آثار را از بين ببرند نتوانستند. اينها اولين نمونه هاي علم ترسل يعني نامه نويسي در ايران است. در عصر ساساني ما كاتباني بزرگ چون كرتير و بزرگمهر حكيم و صدها تن ديگر را داريم. در عصراسلام كه نوشتن عموميت يافت ما از عبدا... بن مقفع تا بيهقي و چند هزار دبير ديگر را داريم اين همه كتاب تاريخ و تذكره و ديوان و سفرنامه را داريم كه كارنامه فرهنگ و تمدن ماست. جاي باستاني پاريزي خالي نباشد كه هست، پس كمتر مي نويسد، ولي مي توانست هزار نمونه از كاتبان و اديباني بنويسد كه در اين 1400 سال از روستاهاي خراسان، كرمان، نايين، فراهان، تفرش، كمره، كزاز، يزد و خطه بوشهر و اهواز و كرمانشاهان و آذربايجان برخاستند و چون انشاء و ترسل خوبي داشتند اين گنجينه پربار ادبيات و تاريخ و عرفان و فلسفه را براي ما باقي گذاشتند. آخر اينان كه سر خود و به يك باره دانشمند و حكيم و فيلسوف و شاعر و نويسنده نشدند. از همين درس انشاء كه سر كلاس مكتبهاي قديم و مدارس نظاميه و غيره تدريس مي شد و فن نويسندگي را استادان مي آموزاندند و محصلان مي آموختند آن نوابغ پديد آمدند اگر مدارس نظاميه نبود كجا غزالي ها پديد مي آمدند، اگر خود خواجه نظام الملك طوسي خوب انشاء نمي نوشت چگونه كتاب سياست نامه پديد مي آمد، كليله و دمنه جز نتيجه انشاء نويسي خوب چه بود كه بدان شيوايي ترجمه شد، گلستان سعدي و چهار مقاله عروضي اگر نتيجه انشاء نويسي نيست پس چگونه بر صفحه كاغذ آورده و ماندگار شده است. 

آيا اين گونه تصميمات به جاي اينكه در حيطه اختيار يك اداره يا اداره كل باشد بهتر نيست به فرهنگستان ادب ايران كه متأسفانه چندان هنر و آثاري از آن نديده ايم سپرده شود؟ آيا فرهنگستان يا سازماني مشابه آن نيست كه تكليف فرهنگ و تاريخ كشور را روشن سازد. 

حذف انشاء جوانان را از انشاء و ترسل دور مي كند. بسياري از رجال گذشته ايران با اينكه در چند زبان خبره بودند، نمي توانستند به زبان پارسي حتي نامه اي بنويسند، زيرا در مدارس خارجي در ديار بيگانه درس خوانده و در فارسي پياده بودند. 

به هر حال درس انشاء از درسهاي مهم مدارس ماست. انشاء فارسي ما را با كشورهاي فارسي و دري زبان پيوند مي دهد. برنامه ريزان آموزش و پرورش حق ندارند در اتاقهاي دربسته بنشينند و برنامه هاي درسي كه افزون بر صد سال است استادان بزرگ و برجسته زبان فارسي آنها را تدوين كرده اند يك شبه به هم بريزند.
در خانه اگر كس است يك حرف بس است. در آخرين دقايق درج اين مطلب گويا خوشبختانه به طوري كه از منابع موثق شنيده شده اين خبر از سوي وزارتخانه تكذيب شده كه اميدواريم همان طور كه نويسنده مطلب هم خواسته است اين مهم در هيچ تاريخي عملي نشود و درس انشاء همچنان پا بر جا بماند و بماند! 


کد مطلب: 898

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcicvav2t1a3.bct.html?898

تيترآنلاين
  http://titronline.ir