تيترآنلاين - تفاوت‌های جنسیتی از نگاه اسلام و غرب - نسخه قابل چاپ

در گفت‌و‌گو با برگزیده کتاب سال حوزه

تفاوت‌های جنسیتی از نگاه اسلام و غرب

18 شهريور 1390 ساعت 12:15

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین بستان: امروز در غرب نیز مسئله بیشتر بودن عقل مردها و بیشتر بودن عواطف و احساسات زن ها طرفدارانی دارد که معتقدند عقل و عاطفه در مرد و زن یکسان نیست


تيترآنلاين - حجت‌الاسلام والمسلمین حسین بستان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مولف کتاب «تفاوت های جنسیتی» که عنوان برتر کتاب سال حوزه را در سال گذشته به خود اختصاص داد در گفت و گو با مرکزخبر حوزه، به چرایی پرداختن به این موضوع پرداخت.

--------------------------------------------------------------------------------

*چرا این موضوع را برای پژوهش خود انتخاب کردید؟

همان طور که در فقه، تفاوت‌های حقوقی و ارزشی موجود بین مرد و زن مورد تحلیل قرار می‌گیرد، لازم بود این تفاوت ها به لحاظ اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد و نحوه استفاده از تفاوت های موجود در حوزه های مختلف تبیین شود.

*آیا اسلام در باب تفاوت جنسیت برای حضور زنان در جامعه محدودیت ایجاد کرده است، یا این محدودیت در جامعه ما وجود دارد؟

جواب: به طور کلی نمی توان به این سؤال جواب داد، برای هر دو مورد می توان نمونه هایی را ذکر کرد. از یک طرف اسلام در بعضی از موضوعات به ظاهر محدودیت قائل شده است که توضیحات و تبیین آن در این کتاب آمده است که چرا اسلام این رویکرد را داشته است.

فمنیست‌ها ادعا می‌کنند، در طول تاریخ همه فرهنگ‌ها از جمله اسلام، زن را به عنوان انسان درجه دو به حساب آورده است و او را از خیلی از امتیازات محروم کرده است. شاید اسلام به ظاهر محدودیتی برای زن قائل شده است، ولی محدودیتی که فمنیست‌ها آن را ادعا می‌کنند، صحیح نیست. این مسئله در واقع یک جنبه حمایتی دارد، مثلاً مصالح عمومی جامعه این اقتضا را داشته است و یا این که برای زنان نقش مادر بودن اولویت دارد، نه این که از امتیازات اجتماعی محروم شود و او را از به دست آوردن درآمد و مشاغل منع کند. زیرا برای اینکه تربیت نسل که هدف عمده جامعه است تأمین شود، چون که اگر تولید نسل صورت نگیرد، یا تولید نسل سالم و درستی انجام نشود، جامعه مضمحل خواهد شد و اسلام این رسالت سنگین را بر دوش زن قرر داده است تا او با قابلیت خود بتواند بهتر این نقش را ایفا کند. تفکیک اسلام از این باب است و این مسئله با آن تفسیری که فمنیسم ها می گویند فرق دارد که معتقدند اسلام زن را از امتیازات زیادی محروم کرده است.

این کتاب در واقع تفسیر منفی فمنیست ها را نفی می کند و تفسیر ایجابی را به جای آن در حوزه خانواده، اشتغال، سیاست، اقتصاد و غیره قرار می دهد.

فلسفه تفکیک جنسیتی برای زنان و مردان در دین اسلام یکی مصلحت فردی فرد و اجتماعی است.

زن و مرد به لحاظ قابلیت فرق ندارند، دلیلی هم برای این فرق داشتن وجود ندارد، آن چیزی که باعث شده فمنیست‌ها خیال کنند این فرق وجود دارد در واقع مبنای هستی شناسی و انسان شناسی است و این مسئله را نمی توان به اسلام نسبت داد، زنان توانایی ورود به بعضی از عرصه ها را ندارند. حال آن که تجربه نشان داده است جاهایی زنان ورود پیدا کرده اند و توانایی خوبی از خود نشان داده اند.

زن به لحاظ هستی شناختی و انسان شناسی توانایی دارد که وارد این عرصه ها شود، ولی نکته این جا است که این توانایی به قیمت فداکردن مصالحی خواهد می‌انجامد.

مثلاً ارزش های خانوادگی را زیرپاگذاشتن، به این بیان که بگوید؛ من یک انسان هستم و کاری به این که عضو خانواده هستم ندارد. من این نگاه را ندارم و به عنوان فردی در جامعه می خواهم پیشرفت کنم. در واقع ممکن است به پیشرفت هم برسد، اما به چه قیمتی!

*آیه «الرّجال قوامون علی النساء» را چگونه می توان بر عدم تفاوت داشتن زن و مرد تفسیر کرد؟
اگر بحث قوامیت بر خصوص خانواده متمرکز شود و قوامیت و سرپرستی به مردها در نظر گرفته شود، باید برای آن علتی هم بیان شود که دو علت برای آن ذکر شده است. «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا»، (سوره نساء آیه 34)؛ در علت اول «فضل الله بعضهم علی بعض» ابهام وجود دارد، لذا مفسرین توضیحاتی در این رابطه نقل کرده اند که فضیلت به معنای برتری ارزشی نیست، بلکه به معنای «بیشتری» است.

بین برتر و بیشتر فرق وجود دارد. آیه درصدد بیان مورد دوم (بیشتر) می باشد. مفسرین برای «بیشترین» وجوهی مثل جنبه های حقوقی را ذکر کرده اند، ولی به صورت اجمالی می توان برای این مسئله شواهد و قرائتی از حیث تفاوت های وجودی زن و مرد ذکر کرد. مثلاً دانشمندان امروزی به نتایجی در رابطه با «بیشترین» از نظر علمی دست یافته اند، مثل «روحی، روانی، فکری، هورمون ها، ژنتیک، ساختار جسمانی بدن زن و مرد» که حتی فمنیست ها نیز ناچار هستند این تفاوت ها را بپذیرند.

علت دوم در «الرجال قوامون علی النساء» جمله «بما انفقوا» می باشد که روشن تر به نظر می رسد. البته لازم به ذکر است مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسر این آیه، بحث قوامیت را وسیع تر از خانواده می داند و معتقد است قوامیت مردان شامل جامعه نیز می شود، گر چه گروهی نیز معتقدند آیه در این باب ظهور ندارد.

امروز در غرب نیز مسئله بیشتر بودن عقل مردها و بیشتر بودن عواطف و احساسات زن ها طرفدارانی دارد که معتقدند عقل و عاطفه در مرد و زن یکسان نیست. در واقع هر کدام از مرد یا زن یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف دارند، که ترازوی بین زن و مرد آنها را متعادل می کند و خداوند هم در واقع می خواهد بفرماید؛ هر کدام بیشتری هایی نسبت به دیگری دارد، نه این که یکی از دیگری بهتر و برتر باشد! مثلاً زن در تربیت فرزندان قدرت بیشتری دارد، ولی مرد در این قضیه قدرت کمی را دارا است.

یکی از نقاط افتراق دیدگاه های اندیشمندان اسلامی با اندیشمندان غربی و سکولار این است که در دیدگاه سکولار نگاه غایت شناسی وجود ندارد و فقط نگاه علت شناسی دارند و می گویند، ما به غایت کاری نداریم. اگر هدف از علوم این مسئله باشد که یک نگاه جامع و فراگیر نسبت به پدیده های این جهان داشته باشیم، طبعاً باید از همه جهات به قضایا نگاه شود. علت فاعلی یکی از اقسام علل است که اگر خوب هم فهمیده شود، بخشی از «فرق» به دست آمده است، مثلاً این که فقط تشخیص داده شود که، مولکول آب از دو اتم هیدروژن و اکسیژن ترکیب شده است و آب را به وجود آورده اند. این علت فاعلی آن هم به معنای محدود مادی می باشد که غربی ها می گویند، اما یک علت فاعلی به معنای الهی نیز وجود دارد. اگر ما قائل هستیم که این جهان دارای یک سازنده و خالق حکیم می باشد که این جهان را طراحی کرده است، پس آن شخص حکیم، مصالح، مفاسد و غایاتی را در نظر گرفته است. اگر با این دیدگاه به قضیه نگاه شود، تحلیل ها متفاوت خواهد بود ودر نتیجه سؤال ها نیز تغییر خواهد کرد.

شخص سکولار از خودش نمی پرسد برای چه؟ چرا و چگونه را سؤال می کند. علت فاعلی مادی را سؤال می کند، اما برای چه هدفی به وجود آمده است را سؤال نمی کند، اما اندیشمندان مسلمان معتقدند؛ که خداوند همان طور که خالق است، دارای مقام ربوبی نیز می باشد و تمام مخلوقات او دارای هدفی غایی می باشند، اگر گفته می شود زن و مرد متفاوت هستند، باید نگاه کرد که برای چه متفاوت هستند که البته با مراجعه به متون دینی می توان مصالح و مفاسد مختلفی که برای آن لحاظ شده است را فهمید.

به بیان دیگر این که به تفاوت زن و مرد نیز به خاطر اغراض و غایات مختلف می باشد که با تفکیک نقش، بهتر می توان اهداف را تأمین کرد.

ما معتقدیم با تفکیک نقش ها طبق ادله دینی و قرآنی، بهتر می توان فرزندان را تربیت کرد، اگر زن مسئولیت خانه و فرزند را به عهده بگیرد و مرد مسئولیت بیرون از خانه را داشته باشد در رسیدن به اهداف اجتماعی مؤثر تر و کارآمدتر هستند. ممکن است اندیشمندان غربی این نظر را رد کنند، اما می توانند همین ادعا را با روش تجربی امتحان کرده تا صدق گفتار دینی را به روشنی ببینند.

*آیا تفاوت جنسیتی در رسیدن به کمال تفاوت می کند؟

جواب: تفاوت در ارزش گذاری، جاری نمی شود و فقط در نقش ها می باشد. همه تفاوت هایی که بین زن و مرد وجود دارد به نقش های آنان در خانواده و جامعه برمی گردد که می خواهند عهده دار شوند، اما بعضی از مسائل در مباحث دینی وجود دارد و این توهم را به ذهن می رساند که زن ها شایستگی بعضی از مشاغل را ندارند مثل نبوت یا مرجع دینی شدنی.

اما باید عنوان کرد که در این موضوعات نیز همان تفکیک نقش‌ها دخالت دارد، حتی در بحث نبوت که اختصاص به مرد دارد.

نبوت یک مفهومی است که تحلیل به دو معنا می شود؛ یک جهت آن اجرایی و جهت دیگرش معنوی می باشد. زن ها در جهت معنوی نبوت می توانند ورود کنند و واجد آن شوند، اما در جهت اجرایی و تعامل با مردم، زن نمی تواند واجد آن شود. در جنبه ارتباط با خدا زن ها قادر هستند به مقامات بالای معنوی برسند، مثل حضرت مریم و دیگر زنان ستوده شده در قرآن و روایات. در بحث مرجع تقلید بودن نیز به همین صورت می باشد. اگر مرجع تقلید بودن زن به عنوان یک اسلام شناس که رأی و نظر داشته باشد این مسئله قابل انکار نیست که زن ها نیز قادر هستند به مقامی برسند که نظر دین را استنباط کنند، اما در جایی مثل اخذ خمس و زکات یا دخالت در امور ولایی به دلائل روایی نمی تواند در این عرصه وارد شود و این منع شدن زن به کمال زن مربوط نمی شود. کمال علمی و معنوی را می توانند واجد شوند، اما به لحاظ مشاغل اجرایی چون در زیر مجموعه ولایت قرار می گیرد، ادله ولایت این مسئله را به ولایت مردها محدود کرده است.

*نمونه هایی از دفاع اسلام از مقام زن را بیان کنید؟

اسلام در بحث حضانت فرزندان در وقت طلاق، مقطعی را برای حضانت زن قائل شده است و از آن مقطع بالاتر، حضانت را به مردها داده است. مثلاً حضانت پسر تا دو سال و دختر تا هفت سال بر عهده مادر می باشد.یا در مسئله حدود، برای زن این حکم وارده شده است، مثلاً حکمی اصلاً اجرا نشود یا دیرتر اجرا شود و این تمایزگذاری مشخص است که به نفع زنان صادر گریده است. یا مثلاً زنی که باردار است یا بچه شیرخوار دارد، حدّ چنین زنی را به تأخیر انداخته است با این که حدود الهی نباید تعطیل شود و یا این که حکمی سبک تر داده شده است. در بحث ارتداد که حکمش اعدام است چنین حکمی در مورد زن وجود ندارد که بخواهند او را اعدام کنند. مرد اگر مرتد شود او را اعدام می کنند،ولی در مورد زن این حکم به حبس تغییر پیدا کرده است. در مورد نفقه و جهاد هم این مسئله به وضوح نمایان گر است.

*اندیشمندان غربی تفاوت جنسیتی مرد و زن را چگونه معنا می کنند؟

این مسئله به لحاظ واقعیت های بیرونی در جوامع چند نگاه را به دنبال دارد؛ یک دیدگاه که بازمانده نگاه سنتی است، نتیجه گیری نادرستی از تفاوت های موجود در جنبه وجودشناسی بین زن و مرد را گرفته است و در واقع زن را موجودی درجه دو به حساب آورده است، حتی درغرب نیز (درصد سال قبل) با این نگاه منفی زن را از مرد پائین تر می دانستند.

نقطه مقابل این تفکر تفریطی، واکنش افراط گونه کسانی بود که به فمنیست شهرت دارند و واکنش تندی به دیدگاه تفریطی بروز دادند. البته باید گفت؛ به خاطر همین واکنش افراطی، دچار خیلی انحرافات هم شدند. بین این دو دیدگاه تفریطی و افراطی، دیدگاهی اسلامی وجود دارد که از اثر جامعی برخوردار است.

*اثر شما از چه جامعیتی برخوردار است، آیا قبل از اثر شما آثاری در این موضوع منتشر شده بود؟

قطعاٌ آثاری وجود داشته است. ویژگی این کتاب این است نهادهایی که مورد بررسی قرار گرفته است در نوشتار دیگر به این گستردگی وجود ندارد. در آثار منتشرشده نویسندگان، بیشتر به موضوع حقوقی پرداخته شده است و یا بحث های ارزشی را مدنظر داشته اند. مثلاً تفاوت جایگاه ارزشی زن با مرد را مورد بررسی قرار داده اند یا به لحاظ حقوقی تفاوت در دیه و ارث را بحث کرده اند و یا در برخی نوشتاری به لحاظ استدلالی قوی بحث نشده بود. در این کتاب نهادهایی همچون: «حقوقی فقهی، آموزش و پرورش، اشتغال، بهداشت و درمان و دیگر نهادها» مورد پژوهش قرار گرفته است که در آثار دیگران به این گسترگی نبوده است.

*این اثر دارای چه امتیازاتی بود که به عنوان کتاب برتر حوزه انتخاب شده است؟

بررسی دیدگاه های مختلف، عمیق کردن استدلال ها، تفکیک کردن بحث های فقهی که باعث استفاده همگان شود و نگاه عمیق در بحث های فقهی، از جمله امتیازات این کتاب می باشد.


کد مطلب: 3103

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdci.uapct1azpbc2t.html?3103

تيترآنلاين
  http://titronline.ir