تيترآنلاين - ازدواج از راه دور - نسخه قابل چاپ

ازدواج از راه دور

سلامت , 5 بهمن 1389 ساعت 17:01

تقريبا همه ما اين مهارت را داريم كه با كلمات بازي كنيم و خوب صحبت كنيم اما لزوما همه ما اهل عمل به حرف و شعارهايي كه مي‌دهيم نيستيم.


تيترآنلاين - شايد تا به حال نام ازدواج پستي را شنيده باشيد. بسياري از متقاضيان ازدواج‌هاي پستي کساني هستند که سال‌ها تنها و دور از محيط خانواده در خارج در شرايطي کاملا متفاوت زندگي کرده‌اند....

آنها علاقه‌مند به ازدواج با دختران ايراني بزرگ شده در اروپا نيستند زيرا همسراني پرورش پيدا کرده با فرهنگ سرزمين مادري خود را ترجيح مي‌دهند. بنابراين به سراغ انتخاب همسري از ايران مي‌روند و طبيعتا در اين راه از اقوام خود کمک مي‌گيرند. معمولا اين افراد از آگاهي و فرهنگ دختران ايراني و تغييراتي که در اين سال‌ها در ديد و نگرش و خواست آنها از زندگي مشترک ايجاد شده اطلاعي ندارد. ذهنيت آنها نسبت به ازدواج با دختر ايراني همان تصوير زندگي سنتي است. از طرف ديگر عده‌اي از دخترها در ايران، داشتن اقامت کشور ديگر را امتياز بزرگي در انتخاب همسر آينده خود به حساب مي‌آورند و آن را راهي براي فرار از مشکلات و رسيدن به آرزوهايشان مي‌دانند. همين امر باعث مي‌شود تا دقت لازمه براي يک زندگي مشترک در پس پرده روياها کمرنگ شود.

***

در باز شد و دختر جواني که معلوم بود تازه ازدواج کرده با چشماني نگران، كيفي به دست وارد اتاق شد. براي لحظاتي نگاه‌مان در هم گره خورد. كيفش را زمين گذاشت و روي لبه صندلي نشست. ناگهان بغضش ترکيد. اين اولين باري نبود که با چنين صحنه‌اي مواجه مي‌شدم. حدس زدم چه بلايي به سرش آمده.

او بدون مقدمه با صدايي لرزان گفت: «نمي‌خواهم به خانه برگردم، از دستش خسته شده‌ام، نمي‌دانستم اينقدر بداخلاق و سنتي است» و دوباره ادامه داد: «نمي‌دانم چه کار کنم، تازه چطور به خانواده‌ام، به پدر مريضم بگويم که دوباره در ازدواج شکست خورده‌ام.»

زهره گفت: «سال اول دانشگاه با پسري آشنا شدم، پس از چند ماه به‌رغم مخالفت پدرم با او ازدواج کردم. يک سال بعد متوجه شدم همسرم مواد مخدر استفاده مي‌کند، بعد از آن ديگر نتوانستم ادامه تحصيل بدهم، با شرمندگي موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم و از او کمک خواستم. خانواده‌ام تلاش کردند در ترک اعتياد به او کمک کنند اما تلاش آنها بي‌نتيجه بود تا اينکه بالاخره از هم جدا شديم. از آن زمان به بعد هميشه تحت کنترل و نظارت خانواده مخصوصا برادر بزرگ‌ترم بودم. برخورد زننده اطرافيان در آن مدت همه اعتماد به نفسم را گرفته بود.

2 سال از اين ماجرا گذشت تا اينکه ما به يک ميهماني که همسايه قديمي‌مان به مناسبت آمدن پسرش از انگليس ترتيب داده بود، دعوت شديم. مادرم دعوت آنها را پذيرفت. مي‌گفت سهند 15 ساله بود که او را به خارج فرستادند. حتما الان براي خودش کسي شده و خيلي تعريف‌هاي ديگر؛ بدون آنکه او را حتي ديده باشد.»

زهره به آن ميهماني مي‌رود و با سهند که 20 سال به تنهايي و دور از خانواده زندگي کرده بود، آشنا مي‌شود. زهره به‌خوبي حس مي‌کند که همه چيز از قبل برنامه‌ريزي شده است. سهند هم که سال‌ها از محيط گرم و محبت خانواده دور بود به شدت تحت تاثير فضاي خانوادگي و رفتار زهره قرار مي‌گيرد. آن دو بعد از چند ديدار، به هم علاقه‌مند مي‌شوند و خيلي‌ زود خانواده‌ها زمينه ازدواج را فراهم مي‌کنند و زهره به عقد سهند در مي‌آيد.

- سهند که قبلا تجربه زندگي مشترک با زن غيرايراني را داشت، در وجود زهره همسري وفادار و مادري فداکار را مي‌ديد.
- زهره که در هيچ جمعي احساس امنيت نمي‌کرد، در وجود سهند به دنبال امنيت مي‌گشت.
- سهند در اروپا به علت محدود بودن تعداد دخترهاي ايراني حق انتخاب کمتري داشت.
- طلاق زهره در ايران به عنوان نقطه ضعفي در ازدواج دومش تاثيرگذار بود.
- سهند که از زندگي باري به هر جهت خسته شده بود به دنبال سر و سامان دادن به زندگي‌اش بود.
- زهره که اين همه تلخي را پشت سر گذاشته بود، به دنبال آرامش و رسيدن به آرزوهايش بود.
سهند به لندن برمي‌گردد و چندي بعد زهره با هزاران اميد و با اشک و لبخند ايران را ترک مي‌کند تا به همسرش ملحق شود. زهره با غمي عميق در وجودش حرف‌هايش را ادامه داد:

«دو، سه ماه اول همه چيز جالب به نظر مي‌رسيد ولي الان از بيکاري و بي‌برنامگي حوصله‌ام در خانه سر رفته، اجازه معاشرت با کسي را ندارم. سهند هم تا ديروقت کار مي‌کند، کم‌حوصله است و هيچ چيزي برايش تازگي ندارد و من به همين خاطر احساس تنهايي و افسردگي مي‌کنم.

يک روز احساسم را با او در ميان گذاشتم و از او خواستم کمکم کند تا در کلاس زبان ثبت‌نام کنم شايد با محيط جديد آشنا شوم اما او فرياد زد: «هنوز نيامده افسار پاره کرده‌اي تو که در ايران اجازه بيرون رفتن از خانه را هم نداشتي حالا چه انتظاراتي داري.» بعد از آن ما مرتبا مشاجره مي‌کنيم و او با لحني توهين‌آميز مرا متهم مي‌کند که براي گرفتن اقامت با او ازدواج کرده و به انگليس آمده‌ام. او پاسپورت و مدارک مرا هم پيش خودش نگه داشته و تهديدم مي‌کند که اگر به خواسته‌هاي او گوش ندهم تا 3 ماه ديگر که اجازه اقامت موقتم به پايان مي‌رسد بايد به ايران برگردم.»

- سهند حفظ زندگي مشترکش را در ناآگاه گذاشتن همسرش از روند زندگي اجتماعي و فرهنگي غرب مي‌داند.
- زهره ناگزير به پذيرش شرايط موجود شده است زيرا هنوز اقامت او دايمي نشده و در صورت جدايي بايد به ايران برمي‌گردد و تمام «سرشکستگي‌ها» را بپذيرد.

2 سال به همين منوال گذشت. حال آنها فرزندي 6 ماهه دارند، زهره اقامت دايم گرفته است ولي با اين حال و به‌رغم صبوري زهره، سهند هنوز بر نظر خود پافشاري مي‌کند. زهره دچار افسردگي شده و مدتي است با کودک 6ماهه خود جدا از همسرش زندگي مي‌کند و تقاضاي طلاق کرده است. اما به خاطر شرايطي که قبلا داشته نمي‌تواند دوباره نزد خانواده‌اش در ايران بازگردد.

الان هر دوي آنها سر خورده و غمگين از شکست روياهاي خويش هستند.
ازدواج زهره و سهند يک نمونه از تعداد بي‌شمار وصلت‌هايي است که اصطلاحا «ازدواج پستي» ناميده مي‌شود.
متاسفانه در اين نوع ازدواج‌ها نمونه‌هاي ناموفق فراواني ديده شده است

نظر روان‌‌شناس
دکتر بدري‌السادات بهرامي/ مشاور خانواده

با ازدواج‌هاي پُستي مخالف‌ام!
از آنجا كه اين روزها تب خارج رفتن واگير پيدا كرده و يكي از راه‌هايي كه مي‌توان به روياي زندگي در خارج از كشور به ويژه آمريكا، اروپا و كانادا و اقامت آن رسيد، ازدواج كردن با فردي مقيم اين كشورهاست متاسفانه ازدواج‌هاي اينچنيني هم مرسوم شده است. طريقه آشنايي دختر و پسر در اين ازدواج‌ها چه از راه معرفي خويشاوندي و آشنايي باشد و چه خودشان از راه كامپيوتر و گردش در اينترنت و سايت‌ها يكديگر را پيدا كرده باشند از پايه و اساس شكال دارد.

اين دختر و پسرها در مدت كوتاهي به هم دل مي‌بندند و تصميم به ازدواج مي‌گيرند. ازدواجي كه هر دو طرف گمان مي‌كنند همسر روياهاي خود را پيدا كرده‌اند زيرا آنها خود را از راه دور به هم معرفي كرده‌اند. تقريبا همه ما اين مهارت را داريم كه با كلمات بازي كنيم و خوب صحبت كنيم اما لزوما همه ما اهل عمل به حرف و شعارهايي كه مي‌دهيم نيستيم. پس وقتي شما با يك دخترخانم يا آقاپسري كه فرسنگ‌ها دورتر از شما پشت كامپيوترش نشسته گفت‌وگو مي‌كنيد بايد اين موضوع را مدنظر داشته باشيد. او مي‌تواند با كلمات بازي كند و تصويري زيبا و ايده‌آل از خود بسازد. واي به حال كسي كه او را باور كند چون با واقعيت روبه‌رو نخواهد شد. تصويري كه آن فرد از خود ترسيم كرده، مي‌تواند خيلي از واقعيت وجودي و شخصيت‌اش فاصله داشته باشد. حالا دختر يا پسري كه با هزار و يك اميد و آرزو از شهر و خانواده‌اش خداحافظي مي‌كند و مهاجرت را انتخاب مي‌كند، نه تنها غم ترك خانواده، موقعيت و سوابق شغلي و حتي سوابق تحصيلي (بسياري از كشورها مدرك تحصيلي ما را نمي‌پذيرند) را به جان مي‌خرد، با سرابي مواجه مي‌شود كه باوركردنش بسيار سخت است. تازه متوجه مي‌شود كسي كه به خاطرش از آنچه داشته چشم‌پوشي كرده و راهي ديار غربت شده، اصلا شبيه حرف‌هايي كه مي‌زد نيست. او را نمي‌شناسد و بايد بپذيرد رودست خورده است و اجبارا بايد زندگي كند چون او را انتخاب كرده است. او تازه متوجه مي‌شود نماي زيبا و ظاهر فريبنده زندگي و كار در اروپا يا آمريكا، در كنار همه خوبي‌هايش سختي‌هاي زيادي هم دارد.

معضل شهروند درجه دو بودن، پذيرش اينكه سطح و رتبه كاري او به‌رغم آنچه براي شما ترسيم كرده بود و خيلي از واقعيت‌هاي ديگر را خيلي دير درك مي‌كند. بسياري از خانم‌ها يا آقاياني كه تن به چنين ازدواجي مي‌دهند و مهاجرت مي‌كنند حتي از نظر تسلط به زبان انگليسي هم (كه زبان بين‌المللي است) مشكل دارند و اين نقص باعث مي‌شود پس از مهاجرت قادر نباشند با كسي ارتباط برقرار كنند، كار داشته باشند يا ادامه تحصيل دهند و خلاصه در اجتماع باشند و ناچارند كنج خانه بنشينند. اين بيكاري و بي‌برنامگي و روزهاي بلندي كه بايد در خانه تنها بمانند تا همسرشان برگردد واقعا آنها را آزار مي‌دهد و همه اينها واقعيت‌هايي است كه قبل از مهاجرت لمس نمي‌شوند و تلخي آن توصيف‌نشدني است. همه اين شرايط را بازگو كردم تا با مطرح كردن معايب اين ازدواج در يك كلام به اين نقطه برسم كه مخالف چنين ازدواجي با اين سبك و سياق هستم. اما اگر شما قصد داريد چنين انتخابي داشته باشيد و با كسي ازدواج كنيد كه در خارج از كشور زندگي مي‌كند بهتر است لااقل به توصيه‌هاي كليدي ما اهميت بدهيد تا در ازدواج آن طرف آب موفق شويد. اول از همه توصيه مي‌كنم تلاش كنيد از نظر تسلط به زبان و مهارت يا مهارت‌هايي كه بتواند استقلال فردي شما را در يك كشور خارجي تامين كند به حد قابل قبولي برسيد. اين‌طور نباشد كه شما مانند يك فرد نيازمند حتي براي تامين كوچك‌ترين نيازهاي ارتباطي‌تان محتاج كسي باشيد. دوم بايد بكوشيد از منابع موثق اطلاعاتي در مورد شخص موردنظر كه قرار است به همسري خود انتخاب كنيد كسب كنيد.

تلاش شما بايد پيگير و جدي باشد چون براي زندگي كردن كنار يكديگر نياز داريد متناسب هم باشيد. شما لازم است از نظر خانوادگي، فرهنگي، اعتقادي، اقتصادي و بسياري موارد ديگر در تناسب با هم باشيد. در مورد صداقت آنچه او در ايميل‌ها يا گفت‌وگوي تلفني‌اش مي‌گويد اطمينان پيدا كنيد. اگر برايتان مقدور است براي مدت كوتاهي به آن كشور سفر كنيد تا از صحت آنچه او ادعا مي‌كند يا از وضعيت احتمالي شغلي و زندگي خود در آن كشور اطلاعات به دست آوريد. شما بايد ببينيد آيا به عنوان فردي مستقل قابليت زندگي در آنجا را داريد يا نه. گاهي اوقات به خاطر خصوصيات خانوادگي، شخصيتي و اعتقادي كه در شما يا طرف مقابل وجود دارد و عدم تناسب اين عوامل با هم بلافاصله در همان چند روز اول زندگي مي‌بينيد كه شما به درد هم نمي‌خوريد و مال دو دنياي مختلف هستيد. به هر حال هر كسي ضعف‌ها و نقاط قوت فراواني دارد كه گريزناپذير است اما امكان دارد از نظر شما با ويژگي‌هايي كه داريد آن ضعف خاص بسيار پراهميت باشد و زندگي كنار چنين شخصي غيرقابل تحمل شود. اگر قبل از ازدواج و تصميم به مهاجرت متوجه اين خصوصيات شديد (صادقانه به هم اطلاعات دهيد) قطعا نه خودتان و نه طرف مقابل را با يك تصميم غلط دچار دردسر نخواهيد كرد.

باز هم تاكيد مي‌كنم ازدواج خوب و سالم مستلزم اين است كه شما از نزديك ويژگي‌هاي شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و... طرف مقابل را مورد بررسي قرار دهيد. از راه دور امكان يك شناخت عميق وجود ندارد و ازدواج بدون شناخت عاقبت خوشي نخواهد داشت. به كساني كه آن طرف آب زندگي مي‌كنند هم توصيه مي‌كنم اگر قصد دارند از سرزمين مادري‌شان همسري انتخاب كنند ازدواج را پروژه‌اي جدي بدانند و دوره زماني مانند 3 تا 6 ماه را در نظر بگيرند و در اين زمان سعي كنند همسر آينده و خانواده او را بشناسند. بايد كسي را انتخاب كنيد كه مهارت و قابليت زندگي مستقل را داشته باشد. شما به خوبي مي‌دانيد كه در آن جوامع سبك زندگي مانند ايران نيست پس خوب دقت كنيد تا در ازدواج شكست نخوريد. 

از اين نكات غافل نباشيد
پاره‌اي نکات مهم که در اين نوع ازدواج‌ها بايد در نظر گرفته شود عبارتند از:
- زمينه‌سازي براي آشنايي بيشتر زوجين،
- اطلاع ازگذشته و شغل و کار فرد مقيم خارج،
- اطلاع از قوانين اقامت در کشور ميزبان «اقامت ازدواجي»،
- طرح روشن خواست‌ها مثل ادامه تحصيل، کار کردن در خارج خانه و....
- شرايط اقليمي کشور ميزبان،
- آمادگي براي دوري نسبتا طولاني از خانواده و وطن،
- علت زندگي در خارج از کشور.


کد مطلب: 1770

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcg.u9qrak9uzpr4a.html?1770

تيترآنلاين
  http://titronline.ir