تيترآنلاين - هنرمندي مد شده است - نسخه قابل چاپ

گفت و گويي درباره شرايط خلق هنري در اين روزها

هنرمندي مد شده است

صبا موسوي

ايران , 14 آذر 1391 ساعت 20:46

متأسفانه امروزه هنرمندها به واسطه گالري دارها خودشان را وارد بازار مي‌كنند اما در گذشته تعداد كمي از افراد مشغول كار آرت بودند اما نتايج آثار آنها را مي‌بينيم، كار درست مي‌كردند


در دنياي امروز اين هنرمند است كه نقش تعيين كننده‌اي در خلق يك اثر هنري بازي مي‌كند يا اين‌كه گالري دارها نظر نهايي را در شكل‌گيري اثر مي‌دهند؟ گالري دارها در هدايت هنرمندان تا چه اندازه پيش مي‌روند؟ چقدر به‌دست آوردن بازار در انتخاب اثر براي نمايش در گالري‌ها نقش دارد؟ آيا گالري‌ها بازارهاي فروش آثارند يا محلي براي نمايش آنها؟ آرين لواساني از هنرمندان مستقل كه بيش از 20 سال از عمر خود را به نقاشي حرفه‌اي پرداخته و در بيش از ده‌ها نمايشگاه داخلي و خارجي شركت كرده در گفت‌و‌گويي با خبرنگار به ارائه نظرات خود در اين خصوص مي‌پردازد.

آيا قدرت هنرمندان در خلق آثار هنري كم شده و بيشتر آنها طي نظرات گالري دارها اقدام به توليد يك اثر مي‌كنند؟
معتقدم هنرمندي كه براي پول درآوردن، تحت تأثير نظرات و سليقه گالري دار اقدام به خلق اثري بكند، ديگر نمي‌توان به او لقب آرتيست را داد، اگر او نتواند به شكل مستقل اثري را خلق كند و قدرتش براي نفوذ اعتقادات و ديدگاه‌هاي او در بوجود آوردن اثر هنري كم باشد ديگر گفتن نام هنرمند به او جايز نيست. 

پس قصه پول در آوردن چه؟
مطمئناً تمام هنرمندان دنيا به فكر اين هستند كه بتوانند از طريق آثار خود پول در بياورند و در اين موضوع حرفي نيست اما هنرمند بايد با انديشه، تفكر و جهان بيني مستقل خود اقدام به خلق اثر هنري بكند و از اين طريق خودش را نشان بدهد نه اين‌كه ديكته‌هايي كه گالري دار به او مي‌كند را در شكل‌گيري آثارش رعايت كند. 

منظورت از ديكته‌هاي گالري دارها چيست؟
خودم بارها شاهد بودم كه گالري دارها به هنرمنداني كه با آنها فعاليت مي‌كنند مي‌گويند در تابلوهاي خود از رنگ‌هاي شاد استفاده كنيد در صورتي كه خيلي‌ها همانند مونش در تابلوي فرياد نمي‌توانند خوشحال نقاشي كنند.
هنرمند ذاتاً بايد آرتيست باشد نه اين‌كه براي حفظ موقعيت‌هاي به ظاهري كه گالري دارها به او مي‌دهند فكر، نگاه و قلمش را كاملاً در اختيار ديگران بگذارد تا به او گفته شود چه بكشد و چه نكشد كه در نهايت كاري كه بوجود مي‌آيد به نظر من بيشتر از يك كاردستي بي‌ارزش رنگي نخواهد بود. 

بيشتر توضيح مي‌دهي؟
متأسفانه امروزه هنرمندها به واسطه گالري دارها خودشان را وارد بازار مي‌كنند اما در گذشته تعداد كمي از افراد مشغول كار آرت بودند اما نتايج آثار آنها را مي‌بينيم، كار درست مي‌كردند.
متأسفم كه اين موضوع را عنوان مي‌كنم اما با تعداد زيادي از افراد روبه رو هستيم كه تحت عنوان هنرمند وارد بازار شده‌اند و به آنها احساس روشنفكري و خاص بودن دست داده است. اين افراد بيشتر از اين‌كه به فكر خلق اثر هنري باشند مشغول تخليه عقده‌هاي خود هستند، در جامعه ما همه مي‌خواهند هنرمند باشند اما در اصل آنها نقش بازي مي‌كنند در صورتي كه آرتيست واقعي كم داريم. 

يعني تمام اين اتفاقات تقصير گالري دارها است؟
به‌طور يقين نه، گالري دار نمي‌تواند تمام هنرمندان جامعه خود را پوشش دهد به‌دليل اين‌كه كشش اجرايي ندارد براي همين با عده‌اي از آنها مشغول به كار مي‌شود.البته همه چيز حتي هنر هم پول شده يعني خلق اثر هنري و تفكرات هنرمند نيز تحت تأثير پول و بازي‌هاي سياسي قرار گرفته، منظور تنها در ايران نيست بلكه در خارج از كشور نيز اين اتفاقي پر رنگ است. 

به چه كسي هنرمند مي‌گوييد؟
بايد بگويم كه علاقه‌مندي افراد به يادگيري هنر قابل تشويق است اما آيا هر فردي برود كلاس هنري، شاگردي فلان استاد را بكند و در فلان گالري نمايشگاهي برگزار كند مي‌توان به او نام هنرمند را داد؟ خب هنر يعني خون دل خوردن، زحمت كشيدن. يك استعدادي فرا‌تر از تفكر كه در وجود فرد شكل گرفته است.
متأسفانه خيلي از هنرمنداني كه در واقع مشغول خلق آثار هنري به معناي واقعي خود هستند در ايران شناخته شده نيستند و حتي گالري دارها در كشف آنها كوششي نكرده‌اند و باز بايد وابسته به همان سنت پيشين باشيم، يعني آرتيست واقعي بميرد تا پس از مرگش معرفي و معروف شود.
ناراحت مي‌شوم كه مي‌بينم يكسري از افراد را چنان بالا برده‌اند كه جايگاه و لياقت آنها در آنجا نبوده البته اين نوع افراد و آثار به ظاهر هنري آنها، خيلي زود از دور خارج خواهند شد اما اين احساس حق كشي كه در حق آرتيست‌هاي واقعي شكل مي‌گيرد را نمي‌توان كاري كرد. 

و ديگر؟
خيلي عجيب است كه هنرمند در ايران زماني كه در نگارخانه‌اي اقدام به برگزاري نمايشگاه انفرادي مي‌كند، گالري دار به او مي‌گويد كه ديگر حق برگزاري نمايشگاهي در جاي ديگر را ندارد و بايد با اجازه او اين كار صورت بگيرد يا تنها حق دارد كه در نمايشگاه‌هاي گروهي شركت كند.
هنرمند بايد به‌طور دائم آثارش را به نمايش بگذارد، شايد زمان گالري‌ها حتي به مدت 2 سال پر باشد آنوقت آرتيست فراموش مي‌شود.
بعضي هنرمندان پركار هستند و بعضي كم كار، اما برگزاري نمايشگاه براي آرتيست حياتي است زيرا علاوه بر معرفي آثارش، وي به نقد كشيده مي‌شود حال مي‌تواند نقدي مثبت باشد يا منفي. مهم بيشتر چرخش اين موضوع در جامعه است. 
هنرمند بايد تنها دغدغه خلق يك اثر را داشته باشد اما در ايران بيشتر آرتيست‌ها نگران اتفاقات در حاشيه اثر هستند يعني برگزاري نمايشگاه، فروش آثار، مخاطبان، اداهاي گالري‌داران و خيلي موارد ديگر، در اين صورت چطور مي‌توان توقع خلق داشت؟ 

پس چه اتفاقي در حال شكل‌گيري است؟
موضوع اصلي كه در گالري‌ها شاهد هستيم ارائه آثار تكراري است، سؤال اصلي من اين است كه خلاقيت كجا رفته؟ چرا تمام كارها شبيه يكديگر شده‌اند؟ جالب است كه زماني گالري دار دنبال آرتيست مي‌دويد اما امروزه خودشان را مي‌گيرند، هنرمندان هم خود را در پيله گذاشته‌اند. اصلاً معلوم نيست چه اتفاقي درحال وقوع است.
بايد چه كرد؟
به‌طور يقين بايد انتخاب‌ها درست صورت بگيرد و اين عدم انتخاب درست نشان مي‌دهند كه جايگاه‌ها نيز به درستي شكل نگرفته است.


کد مطلب: 5342

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcf.jdtiw6dm0giaw.html?5342

تيترآنلاين
  http://titronline.ir