تيترآنلاين - محرم دوره قاجار به روايت نوه ناصرالدين شاه - نسخه قابل چاپ

محرم دوره قاجار به روايت نوه ناصرالدين شاه

23 آذر 1389 ساعت 11:03

تعزيه‌خوان‌ها كه يكصد تن بودند در يكي از دالان‌هاي وسيع تكيه گرد مي‌آمدند و جوان نابالغ و خوش‌آوازي كه بچه‌خوان ناميده مي‌شد اندكي پيش‌تر از آنان ايستاده به صوتي رسا و مؤثر چند بيت از بندهاي معروف «محتشم» مي‌خواند


تيترآنلاين - ماه محرم در دوره قاجاريه به ويژه در دوره ناصرالدين شاه قاجار شور حال ديگري داشت. در اين ماه همه شهرهاي ايران سياه پوش مي‌شدند و آيين‌هاي ويژه‌ اين ماه برگزار مي‌شد. عزاداري ها در دوره ناصرالدين شاه قاجار و با ساخت تكيه دولت به اوج خود رسيد. مطلب زير بخشي از يادداشت‌هاي دوستعلي معيرالممالك نوه ناصرالدين شاه از كتاب « يادداشت‌هاي از زندگي خصوصي ناصرالدين شاه قاجار» از مراسم تعزيه خواني در تكيه دولت است.

به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي، در دو ماه محرم و صفر تهران عزاخانه حقيقي بود. از هيچ نقطه و به هيچ بهانه صداي ساز و آواز برنمي‌خواست و مجلس سروري برپا نمي‌شد مگر سلام تحويل كه در دو ماه مزبور با تمام كيفيت منعقد مي‌شد. دست‌كم دويست مجلس سوگواري در نقاط مختلف شهر تشكيل مي‌ شد و دسته‌هاي سينه‌زن روز و شب در حركت بودند.

پوششي فراخ بر سقف تكيه دولت افراشته و به اصطلاح تكيه را مي‌بستند. مكان مزبور تا اواسط دوره مظفري يك طبقه بلندتر بود و طاقي از چوب داشت. چون طبقه چهارم از چند محل شكست آورده و بيم آن مي‌رفت كه ناگهان بر سر خلق فرو ريزد مظفرالدين شاه مسيو «بتن» نام مهندس فرانسوي را كه از ديرباز در تهران مي‌زيست به فرنگستان فرستاد و او سقف آهني تكيه دولت را با خود آورد و طبقه شكسته را برچيده طاق جديد را به جايش استوار ساخت.

هر يك از طاق‌نماهاي تكيه به شاهزاده يا به امير و وزير و يا به حكمراني تعلق داشت كه با جار و چراغ و آيينه و گلدان و قاليچه و اثاثيه ديگر آن را زينت مي‌كردند و چهل‌چراغ‌ها و قنديل‌ها از سقف آن آويخته عكس صاحب طاق‌نما يا يكي از پدرانش را بالاي آن قرار مي‌دادند. حكام ، پيشكاران خود را از مركز حكمراني براي بستن طاق‌نماها به تهران مي‌فرستادند. دير بزرگ به خرج شاه آراسته مي‌شد. بر گرد تخت وسط كه جايگاه تعزيه‌خوان‌ها بود شش چراغ برق بزرگ مي‌آويختند و در ايام عاشورا روز و شب تعزيه‌داري معمول مي‌گرديد. روزها از ساعت دو بعدازظهر تا نزديك غروب و شب‌ها از دو ساعت از شب گذشته تا نيمه شب تعزيه‌خواني ادامه داشت.

طاقنماهاي طبقه اول تا سوم مخصوص اهل اندرون بود كه بانوان در طبقه اول و دوم و خدمه در طبقه سوم قرار مي‌گرفتند. در دهه اول ماه محرم بالغ بر دو هزار تن از خانم‌هاي وزرا و اشراف و همراهان‌شان به اندرون مي‌آمدند.

از در بزرگ نارنجستان تا در تكيه دولت در دو سوي تجيري سرخ‌فام كشيده و خياباني به عرض سه ذرع بين آن براي عبور اهل حرم مي‌گذاشتند. هنگام رفتن به تكيه بانوان با مهمان‌هاي خود دسته دسته از ميان تجيرها مي‌گذشتند و كنيزان سيني‌هاي عدس و برنج بو داده و لوازم چاي به دست از دنبالشان روان بودند. گاه شاه در ابتداي تجير به تماشا مي‌ايستاد و با هر دسته از راه مزاح سخن مي‌گفت. چون اهل حرمسرا به طبقات بالاي تكيه رفته جا مي‌گرفتند آغانور محمدخان كليدار در را از پس آنان قفل مي‌كرد. جايگاه شاه بالاخانه وسيعي بود كه «ارسي» بزرگي رو به ديوانخانه داشت.

زن‌هاي شهر از صبح با قاليچه و غذايي مختصر آمده جا مي‌گرفتند و بيشتر آنان براي شب نيز ميماندند. منبري بيست پله از سنگ مرمر يكپارچه كه نظام‌الدوله معيرالممالك در زمان حكومت خود در يزد سفارش داده و با وسايط نقليه آن عصر به تهران حمل كرده بود در صدر تكيه قرار داشت. اطراف آن متجاوز از سيصد روضه‌خوان گرد مي‌آمدند و براي گرم كردن مجلس يكي پس از ديگري به منبر رفته پس از خواندن چند شعر مرثيه بزير مي‌آمدند تا آنكه شاه به تكيه آمده در جايگاه مخصوص قرار مي‌گرفت. آنگاه آقا سيد ابوطالب معروف به «خاتم» كه مردي آگاه و سخنور و طرف ملاحظه و احترام مردم بود به منبر مي‌رفت و به آوازي نسبتا خشن ولي رسا ذكر مصيبتي كرده به دعاي شاه مجلس را ختم مي‌ساخت.

پس از ختم روضه‌خواني تعزيه آغاز مي‌شد. تعزيه‌خوان‌ها كه يكصد تن بودند در يكي از دالان‌هاي وسيع تكيه گرد مي‌آمدند و جوان نابالغ و خوش‌آوازي كه بچه‌خوان ناميده مي‌شد اندكي پيش‌تر از آنان ايستاده به صوتي رسا و مؤثر چند بيت از بندهاي معروف «محتشم» مي‌خواند. سپس همگان هم‌آواز نوحه سر داده آهسته به راه مي‌افتادند و يكدور دور تخت گرديده بر آن مي‌شدند و برابر جايگاه شاه سر فرود آورده برديف مي‌ايستادند. معين‌البكا تعزيه‌گردان كه داراي قامتي متوسط، چشم‌هايي درشت، ابرواني پرمو و ريشي پهن و بلند بود كلاهي از پوست بخاراي گل درشت بر سر، جبه‌اي سياه در بر و شالي پهن بر كمر داشت ميان عصاي بلندي را به دست مي‌گرفت و مقدم بر همه ايستاده چنان باوقار و مناعت به چپ و راست و به لوله‌هاي نسخه اشعار تعزيه كه به دور شال زده بود مي‌نگريست كه گويي اين بساط را از وجود خود برپا مي‌دانست.

اين هنگام پنجاه فراش سرخ‌پوش هر يك صندلي زريني به دست از پله‌ها بالا آمده آنها را گرد تخت مي‌چيدند سپس حاجب‌‌الدوله فراشباشي كه رييس بر هشتصد فراش بود همراه نايب‌هاي فراش‌خانه با لباس سياه و عصا بر دست وارد مي‌شد. سيد «قراب» در وسط تخت به نوحه‌سرايي مي‌ايستاد و فراش‌ها با سرداري‌هاي ماهوت سرخ يراق گردش به سينه‌زني حلقه مي‌بستند. سيد «قراب» نيز بيتي چند از محتشم ياد مي‌كرد و در پايان فراش‌ها هم آهنگ فرياد «يا حسين» سر داده سينه‌زنان بيرون مي‌رفتند آنگاه دسته زنبوركچيان به درون مي‌آمد.

علم زنبوركخانه را كه به طاقه‌شال‌هاي گران‌بها و زري‌هاي قديمي و پرهاي الوان مزين بود آهسته پيش مي‌آوردند تيغه‌آش با لنگري مخصوص به پيش و پس نوسان مي‌كرد. 

حركت دادن علم شاه كه روز سوم محرم معمول مي‌گرديد به راستي تماشايي بود. علم مزبور را كه پنجه بزرگي از زرناب بر بالايش مي‌درخشيد به اندرون مي‌آوردند. انيس‌الدوله متصدي بستن و زينت آن بود و پس از آنكه علم را به انواع جواهر و طاقه شال و زري‌هاي گران‌بها مي‌آراست آن را كنار حوض بزرگ اندرون قرار داده «دوستگاهي»‌هاي پر از شربت گردش مي‌نهادند. زن‌هاي شاه و ديگر اهل اندرون كه بالغ بر سه هزار تن مي‌شدند گرد علم حلقه مي‌بستند و انيس‌الدوله در پاين آن ايستاده شربت مي‌داد.

روز هفتم محرم خلعت‌هاي شاهانه ميان مباشران تكيه تقسيم مي‌شد بدين ترتيب كه سه ساعت پيش از آغاز تعزيه ميزي چند وسط تخت گذارده بالغ بر دويست طاقه شال روي آن مي‌نهادند. آنگاه مباشران يك‌يك آمده برابر غرفه شاه مي‌ايستادند و پس از آنكه طاقه گرانبهايي به گردنشان حمايل مي‌شد تعظيمي رسا كرده مي‌گذشتند. سپس شاه از جايگاه خود مشت مشت مسكوك نقره به زير مي‌پاسيد.

آخرين نغمه در روز عاشورا _ از روز هفتم دسته‌هاي سينه‌زني و زنجيرزن و غيره در شهر به گردش مي‌آمدند و شب‌ها با مشعل و شيپور و موزيك ولوله‌اي برپا مي‌ساختند. در سراسر شهر و درون تكيه‌ها نوحه‌گري و روضه‌خواني تا سپيده‌دم ادامه داشت و از هر گوشه و كنار بانگ عزاداران به گوش مي‌رسيد. آنگاه گروهي به سوي تكيه دولت و دسته‌اي به قصد مجلس تعزيه‌داري كه نايب‌السلطنه در سيدنصرالدين برپا مي‌ساخت رهسپار مي‌شدند. 

انيس‌الدوله و شكوه‌السلطنه و همطراز‌هاي آن دو در حياط و تالار جنبي مجلس تعزيه‌داري باشكوهي منعقد مي‌ساختند و بسياري از بانوان ديگر در خانه خود روضه‌خواني‌هاي مختصر برپا مي‌داشتند. اهل اندرون و خانم‌هايي كه از خارج دعوت مي‌شدند به نوبت در هر يك از مجالس مزبور براي استماع ذكر مصيبت شركت جسته پس از ختم مجلس به خوردن قاهوت و برنج و عدس بو داده و كشيدن غليان مي‌نشستند.


کد مطلب: 1499

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdce.o8zbjh8eo9bij.html?1499

تيترآنلاين
  http://titronline.ir