تيترآنلاين - پول ملي ما به اين فلاكت نرسيده است كه بخواهيم چهار صفر آن را برداريم - نسخه قابل چاپ

پول ملي ما به اين فلاكت نرسيده است كه بخواهيم چهار صفر آن را برداريم

30 فروردين 1390 ساعت 17:42

نويسنده : خسرو معتضد

اگر اقتصاد تركيه تا حدودي منظم شده از برداشتن صفر اسكناس ها نيست. از برنامه ريزي مرتب اقتصادي است


علماي اقتصاد و مالتوس ها و آدام اسميت هاي وطني نشسته و طرحي بديع براي حل معضلات اقتصادي مملكت تدوين فرموده اند ! به يك چشم به هم زدن تمام معضلات حل و ايران يك شبه غول اقتصادي جهاني خواهد شد.
اين راه حلها مرا به ياد ابتكارات خاقان مغفور مي اندازد كه وقتي فهميد(!) عزيمت سفير از ايران بر آمريكا بسيار مشكل است با اطلاعاتي كه چند ايراني كتابخوان به عرض او رسانده بودند و با تماشاي يك كره جغرافيايي كه جرج سوم پادشاه انگلستان به عنوان هديه به تهران فرستاده بود به فكر فرو رفت و مدتي انديشيد، سپس سر بلند كرد و گفت: مگر نه اينكه راه تهران تا نيويورك 19 هزار كيلومتر است و مسافر بايد از سرزمينها و درياها و مخصوصاً از اقيانوس ظلمات (اقيانوس اطلس) بگذرد؟
گفتند: بله قربان، همينطور است كه مي فرماييد.
فرمود: مگر نه اينكه زمين گرد و دايره شكل است؟
گفتند: بله قربان، دانش حضرتعالي ما را متحير كرده است!
اعليحضرت گفت: ما ميانبر مي زنيم، راحت و آسان!
پرسيدند: چگونه؟
خاقان فتحعلي شاه فرمود: از ميدان سبزه ميدان يا پاقاپق چاهي عميق بزنيد. چند نفر مقني و حفار زبردست بياوريد. روزي ده ذرع چاه بكنند، همينطور ادامه دهند، هر روز ده ذرغ زمين را بكنند، يك سال- دو سال بكنند، يكدفعه خواهند ديد وسط شهر نيويارك (نيويورك) از ينگي دنيا سر درآورده اند سفير را هم از همين راه به ينگي دنيا خواهم فرستاد!
اكنون اقتصاددانان تصميم گرفته اند با برداشتن چهار صفر از سمت راست اسكناس هزار توماني، ده هزار ريال را تبديل به يك ريال كنند (به به، عجب ابتكاري، ديديد چطور ريال بي قابليت در طول چند ثانيه تبديل به پولي همتراز دلار 1000 بلكه 1080 توماني شد؟) وقتي يك ريال شد يك دلار، ديگر هيچ مشكلي نمي ماند.ظاهراً خيلي تحت تأثير كشور همسايه تركيه هستند كه صفرهاي ليره بي خاصيت خود را برداشت و اوضاع اقتصاديش تا اندازه اي رو به راه شد، اما آقايان اينجاي موضوع را نخوانده اند كه پول ملي تركيه به راستي ورشكسته بود.
بنده در استانبول سوار تاكسي مي شدم دو ميليون ليره ترك بايد طي سه كيلومتر مسافت مي پرداختم كه پول ملي ما به اين فلاكت نرسيده است. اين اواخر قبل از برداشتن صفرها از اسكناس تركيه، در اقتصاد تركيه، صحبت از ميليارد و تريليون و كاتريليون بود. مثلاً مي گفتند فلان كارخانه لواشك آلوسازي را چهار كاتريليون فروختند. خوشبختانه ما به اين مرحله نرسيده ايم.
اگر اقتصاد تركيه تا حدودي منظم شده از برداشتن صفر اسكناس ها نيست. از برنامه ريزي مرتب اقتصادي است كه شامل توسعه صنايع، افزايش صادرات، تشويق سرمايه داران داخلي بر سرمايه گذاري، تشويق سرمايه گذاران خارجي به سرمايه گذاري در تركيه، اشاعه صنعت توريسم و بالا بردن مبلغ عايدات توريسم به 60 ميليارد دلار است. عدم تعويض قوانين و حكمفرما بودن يك قانون در سراسر كشور است؛ اينجا صنايع هر روز تعطيل مي شود، توليدات داخلي راه اضمحلال مي پيمايد. هر كس سرمايه گذاري مي كند پدرش را پيش چشمش در مي آورند.
هر روز قوانين و مقررات تازه اي وضع مي شود. هر سازمان و نهادي به هر نحو خود را از ماليات دادن معاف و مصون مي كند. من نمي دانم چه ضرورتي دارد، جرايد بزرگ عصر كه روزگاري از بزرگترين مؤسسات مطبوعاتي خاورميانه بودند همچنان جزو اموال فلان نهاد باشند؟ چه ضرورتي دارد مؤسسه انتشاراتي اميركبير يك مؤسسه دولتي يا وابسته به دولت باشد؟ در روزگاري كه صحبت از سپردن اقتصاد كشور به بخش خصوصي است، چرا 85 درصد اقتصاد و صنايع كشور بايد در دست دولت باشد؟باور كنيد من به هر مؤسسه خصوصي كه سر مي زنم مي بينم با كمترين هزينه و با صرفه جويي كار خود را ادامه مي دهد، اما درباره مؤسسات دولتي كه صدها معاون و چند هزار مديركل دارند، كارها با تأني و كندي مي گذرد، مخصوصاً در اموري كه با توليد سر و كار دارد. در قانون اساسي، تنها صنايع بزرگ و مادر بايد در اختيار دولت بمانند. چه ضرورتي دارد دولت اين همه شركت و كارخانه و مؤسسه داشته باشد و حقوق اين همه حقوق بگير را بدهد؟
من گاهي كه به يك وزارتخانه مي روم از تعدد مديران كل حيرت مي كنم و دلم براي خزانه دولت مي سوزد كه حقوق اين همه آدم را كه لابد هر كدام بايد بالاي يك ميليون تومان دريافت كنند از كجا مي آورد و مي دهد؟ لابد از عوايد نفت يا از مالياتي كه از مردم مي گيرد.
به هر ترتيب من به برداشتن صفر آن هم به تعداد چهار از سمت راست اسكناس ها معتقد نيستم. ميلياردها اسكناس چاپ خواهيد كرد و بعد خواهيد ديد كه همچون آلمان دوران پس از جنگ اول بايد باز هم بر تعداد صفرها بيفزاييد، خواهيد ديد.
آيا بانكهاي جهاني واقعاً اسكناس يك ريالي را معادل يك دلار حساب خواهند كرد؟ آيا راننده آژانس از فرداي هدفمند كردن يارانه ها (شاهد صادق خود بنده) به جاي 5/3 هزار تومان يا 4000 تومان اسكناس 5000 توماني را در ازاي 4 كيلومتر طي مسافت برمي دارد و حتي چپ چپ هم نگاه مي كند، اسكناس يك ريالي را معادل يك دلار خواهد انگاشت؟
آخر قرار نيست هر كاري ديگران كردند، ما هم بكنيم، آنها سياستهاي خود را دارند؛ آنها از پيراهن و زير شلواري و كت و شلوار و كفش و پوتين و مبل و وسايل خانگي به كشورها صادر مي كنند. اساس اقتصادشان بر توريسم و مركانتيليسم (تشويق صادرات) است. ما سر توريسم به كجا رسيده ايم؟ از مركانتيليسم چه مي دانيم؟ توليدات داخلي را چقدر حمايت كرده ايم؟ چند هزار سرمايه گذار خارجي را دعوت كرده ايم؟
اول اين كارها را انجام بدهيد بعد صفرها را حذف كنيد.


کد مطلب: 2271

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcd.50x2yt0xfa26y.html?2271

تيترآنلاين
  http://titronline.ir