تيترآنلاين - يكي ازعلت‌هاي طلاق شيوه ازدواج است! - نسخه قابل چاپ

يكي ازعلت‌هاي طلاق شيوه ازدواج است!

نغمه علي بيک زاده

آفرينش , 5 آذر 1390 ساعت 11:54

در شهرهاي مهاجرپذير خانواده هايي که ناموفقند، طلاق‌هاي عاطفي به دليل وجود شرايط قابل مديريت، به طلاق هاي رسمي منجرمي شوند


در حاليکه ازدواج جوانان مهمترين دغدغه مسئولين، والدين و نيز دختران و پسران بخت برگشته است آنچه مرتبا رصد مي شود آمار طلاق خانواده ها است! به محض آنکه در خصوص ازدواج سخن به ميان مي آيد بلافاصله مسائل اقتصادي و نبود کار و سرمايه و مسائلي از اين دست مطرح مي شود اما نکته اي ظريف در اين ميان است که معلوم نيست به چه دليل تاکنون مورد توجه قرارنگرفته است: خبرها حاكي از آن است كه بيشترين آمار طلاق مربوط به استان هاي تهران، خراسان رضوي و اصفهان است و خبرها مي گويند که کمترين آمار طلاق مربوط به استان هاي ايلام، خراسان جنوبي و چهارمحال و بختياري است.

حال اگر با روش دغدغه مندي اقتصادي به اين منظر نگاه کنيم به اين نتيجه مي رسيم که مسئله اشتغال در استان تهران حادتر از استان ايلام است، اما آيا به واقع چنين است؟

اگر به خوبي شهرهايي که آمار طلاق بالايي دارند را مورد توجه قراردهيم، مي بينيم که از قضا اين شهرها، شهرهايي هستند که به دليل وجود مشاغل متنوع مقصد مهاجران ريز و درشت از سراسر کشور و بلکه از کشورهاي همسايه هستند. اما نکته اصلي همين جاست. در شهرهاي مهاجرپذير خانواده هايي که ناموفقند، طلاق‌هاي عاطفي به دليل وجود شرايط قابل مديريت، به طلاق هاي رسمي منجرمي شوند.

گويي اينکه زوج هاي جوان طلاق مي گيرند و اين معضلي براي اجتماع محسوب مي شود ما را به چنان اضطرابي دچار نموده که فراموش کرده ايم که مشکل اصلي ثبت طلاق ها در دفترخانه ها نيست بلکه اشکال در دستاوردهاي يک خانواده ناموفق و بحران زده است که چه ثبت شده و چه ثبت نشده اثرات ناخوشايندي را در نظامات اجتماعي دارد و جوانان را از رسوم سنتي که عمل به آنها دستاوردهاي لازم را نداشته به آزمون و خطاهايي واميدارد که معلوم نيست تا چه حد موفقيت آميزند و به عبارتي از آنجا که از خردجمعي نشأت نمي گيرند به شکست نزديک ترند.

برخلاف روش هايي که برخي خيرخواهانه و به قصد افزايش آمار ازدواج مطرح مي کنند به نظر مي رسد که افزايش آمار طلاق ناشي از افزايش آمار ازدواج هاي ناموفق مي باشد و بعيد است که با کاستن از شانس تحصيل و اشتغال زنان به مقصود برسيم. به ويژه آنکه شرايط به نحوي مهيا هست که اگر زنان از تحصيل در روش هاي قابل اطمينان بازبمانند، به روش هاي مخاطره آميزتر روي مي آورند و نتيجه آن مي شود که دانشجويان ايراني در مالزي مورد سوء استفاده مالي قرارمي گيرند و به نتايج مفيدي هم در آموزش نمي رسند.

همچنين زنان در حوزه اشتغال اگر نتوانند وارد چرخه توليد و سودآوري ملي شوند به شغل هاي کاذب آلوده مي شوند که متروي تهران يکي از مصداق هاي بارز آنست. چه بسا عدم توانايي تقبل هزينه هاي زندگي توسط زنان در برخي شرايط حاد، منجر به پاشيدگي زندگي شود در حاليکه هم اکنون در بين همين زناني که ظاهرا به مشاغل کاذب مشغولند زناني هستند که هزينه درمان شوهر بيمارشان را پرداخت مي کنند و زندگي را حفظ مي کنند.

به نظر اين حقير بايد با شناخت کامل از تاريخ و فرهنگ کشور و بررسي دقايق و ظرايف فرهنگي، فرهنگي دربرگيرنده تر از آنچه امروز وجوددارد تعريف و اجرايي کرد. بايد روزي برسد که اگر کسي به ما گفت همسايه من آدم با فرهنگي است بتوانيم در ذهنمان متصور شويم که چه ويژگي هاي مبرزي دارد که با فرهنگ شناخته مي شود. اگر کسي، کسي را به بي فرهنگي خواست متهم کند بداند که فقدان کدام معيارها اين امر را در اذهان قابل پذيرش مي کند.

تا زمانيکه مشترکات فکري-عرفي به قدر کافي به هم نزديک نباشد و محيط اطراف خانواده، تعريف درستي از يک جامعه را به دست ندهد بعيد به نظرمي رسد که کوششهاي جوانان براي ازدواج منجر به يک ازدواج پايدارشود.


کد مطلب: 3611

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcc.sq1a2bqesla82.html?3611

تيترآنلاين
  http://titronline.ir