تيترآنلاين - نگاهی به بخشش‌های تاریخی در ایران - نسخه قابل چاپ

آنان که از قصاص گذشتند و به آرامش رسیدند!

نگاهی به بخشش‌های تاریخی در ایران

20 مرداد 1390 ساعت 10:20

در یکی از ظهرهای پاییزی سال 83 بود که آمنه بهرامی برای آخرین بار دنیا را دید. بعد از آن، گره کور یک انتقام اسیدی، دنیا را برای همیشه بر او تیره و تار کرد


او در حالی که داشت گریه می‌کرد گفت: من از قصاص عمو صادق می‌گذرم. من با دختر او همبازی بودم اما حالا که من پدر ندارم دلم می‌خواهد لااقل دوستم بی‌پدر نشود. همین دلیل ساده و سنگین باعث شده بود همه حاضران دادگاه شوکه شوند. حتی مادر فاطمه و عموهای او هم از این تصمیم تعجب کرده بودند. فردای آن روز بخشش بزرگ یک دختر کوچک شد تیتر اول صفحه حوادث روزنامه‌ها. 

همشهري تندرستي در شماره 23 خود در گزارشي با عنوان آنان كه از قصاص گذشتند و به آرامش رسيدند! به بخششهاي تاريخي در ايران پرداخته است

بخشش چشم‌هایش

در یکی از ظهرهای پاییزی سال 83 بود که آمنه بهرامی برای آخرین بار دنیا را دید. بعد از آن، گره کور یک انتقام اسیدی، دنیا را برای همیشه بر او تیره و تار کرد و او قربانی کینه‌ورزی خواستگار سابق شد. آمنه سال‌ها تلاش کرد برای اینکه حکم قصاص چشم‌های متهم را بگیرد. او که دیگر نه‌تنها بینایی بلکه زیبایی خود را هم از دست داده بود، بالاخره بعد از سال‌ها تلاش توانست این حکم را بگیرد، حکمی که قرار بود اولین بار تیرماه امسال به مرحله اجرا درآید. اما درست چند دقیقه قبل از اجرای حکم، آمنه برای همیشه از قصاص چشم‌های متهم گذشت کرد. او می‌گفت که از اول هم می‌خواسته در لحظه اجرای حکم از قصاص بگذرد تا، هم دیگران بفهمند چنین احکامی قابل اجراست و هم متهم تنبیه شود.

رویایی از جنس بخشش

خبر کشته شدن جوان 16 ساله‌ای که رضا نام داشت، خیلی سریع در روزنامه‌های روز 9/8/85 پیچید. هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد قاتل همان محمد - دوست رضا - باشد که روزی جانشان را برای هم می‌دادند و حالا به خاطر یک دعوای هیچ و پوچ کار به اینجا کشیده شده باشد. جلسات صلح و سازش و پادرمیانی مردم هیچ فایده‌ای نداشت و خانواده رضا فقط قصاص قاتل فرزندشان را می‌خواستند اما درست در زمانی که قرار بود حکم اجرا شود یعنی آذرماه سال 89، مادر رضا خواب فرزندش را دید و برای خوشحالی او حتی بدون درخواست دیه تصمیم گرفت از قصاص گذشت کند.

به حرمت نام مولا

شامگاه 27 اسفند سال 87 بود که خبر یک سرقت مسلحانه منجر به قتل به پایگاه یکم پلیس آگاهی رسید. حادثه یکی از داروخانه‌های بلوار دریای سعادت‌آباد تهران را به خون کشیده بود و طی آن یک جوان بسیجی در حالی که قصد داشت جلوی سارق را بگیرد تا به مردم آسیبی نزند، توسط سارق به قتل رسیده بود. قاتل در یک عملیات پلیسی دستگیر شد و در وقت فوق‌العاده دادگاه او را به قصاص محکوم کرد اما هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد که پدر و مادر پیر مقتول پای چوبه دار فقط به حرمت ماه رجب و تولد امام علی(ع) از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کنند. هرچند قاتل به اتهام قتل و سرقت مسلحانه به 20 سال زندان محکوم شد اما لااقل توانست فرصتی دوباره برای زنده ماندن پیدا کند.

بخشنده کوچک

چشم امید خانواده متهم به ولی دم 10 ساله‌ای بود که الان دیگر مرگ و زندگی صادق 42 ساله به دست او بود. صادق که دوست صمیمی پدر فاطمه بود، بر سر یک اختلاف مالی با او درگیر شده و او را به قتل رسانده بود. وقتی در جلسه دادگاه قاضی از او پرسید که تقاضای تو از دادگاه چیست، او در حالی که داشت گریه می‌کرد گفت: من از قصاص عمو صادق می‌گذرم. من با دختر او همبازی بودم اما حالا که من پدر ندارم دلم می‌خواهد لااقل دوستم بی‌پدر نشود. همین دلیل ساده و سنگین باعث شده بود همه حاضران دادگاه شوکه شوند. حتی مادر فاطمه و عموهای او هم از این تصمیم تعجب کرده بودند. فردای آن روز بخشش بزرگ یک دختر کوچک شد تیتر اول صفحه حوادث روزنامه‌ها.

برای کمپ ترک اعتیاد

پیرزن بی‌رحمانه در خانه‌اش به قتل رسیده بود. همه چیز نشان می‌داد که قاتل قصد سرقت از خانه او را داشته و سرنخی هم از او دردست نبود. پلیس پنج سال تمام به دنبال ردی از قاتل گشت تا اینکه بالاخره او را دستگیر کرد و حالا تنها ولی دم مقتول یعنی برادرش باید به دادگاه می‌آمد و تقاضای خود را بیان می‌کرد. فاروق یعنی برادر مقتول در دادگاه اعلام کرد که در ازای دیه از قاتل خواهرش گذشت می‌کند. بعد از اینکه قاتل دیه را پرداخت کرد، فاروق همه آن را هزینه یک کمپ ترک اعتیاد کرد تا به بهبود معتادان کمکی کرده باشد. او انگیزه خود را از این کار دادن فرصتی به قاتل و بخشیدن زندگی به چندین نفر دیگر اعلام کرد و امیدوار بود خیر این کار به روح خواهرش برسد.

بخشش بعد از 11 سال

رحیم جوان 29 ساله‌ای که صاحب‌کارش به خاطر بی‌نظمی‌های مکرر او را اخراج کرده بود، از او کینه به دل گرفت و در یک فرصت مناسب با شلیک چند گلوله صاحب‌کارش را که یک سرهنگ بازنشسته بود، از پای درآورد. پیگیری‌های قضائی درباره حادثه چند سال طول کشید. پس از ثابت شدن جرم، تلاش دادگاه برای راضی کردن خانواده مقتول به جایی نرسید و سرانجام قرار شد قصاصش کنند اما وقتی پس از 11 سال پیگیری‌های خانواده مقتول حکم اعدام صادر شد، آنها در یک اقدام ناگهانی در شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی حاضر شدند و فقط برای آرامش روح مقتول رحیم را بخشیدند.


کد مطلب: 2928

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcc.iqia2bqo4la82.html?2928

تيترآنلاين
  http://titronline.ir