تيترآنلاين - نکات مثبت افسردگی - نسخه قابل چاپ

نکات مثبت افسردگی

21 خرداد 1389 ساعت 14:50

می‌توان گفت که شاید افسردگی یک دلیل مخفیِ وجودی دارد و آن اینکه مثل بدنی که تب می‌کند تا میکروب را از خود دفع کند، افسردگی هم یک مکانیزم دفاعی روان‌ آدمی است در مقابل غم و غصه و رنج‌های آدمی


تيترآنلاين - وبلاگ آواي موج در مطلبي به بررسي مسئله افسردگي و تاثير آن در تكامل پرداخته است در اين وبلاگ آمده است: این نوشته تلخیص و ترجمه‌ی مقاله‌ی مفصلی‌ست در نیویورک تایمز به نام “نکات مثبت افسردگی”. تئوری ارائه شده در این مقاله توسط محققین بسیاری به بحث و چالش کشیده شده است. بین کسانی که بصورت كلي افسرده هستند (و محتاج مصرف دارو) و کسانی که کم و بیش افسرده‌اند ولی به درمان دارویی همیشگی لزوماً احتیاج ندارند فرق‌های عمده‌ای هست و به نظرم این تئوری برای دسته دوم از افراد افسرده صادق است، نه دسته‌ی اول.

و اما مقاله:

نویسنده‌ی مقاله، جونا لرر، مطلب را با اشاره به افسردگی چارلز داروین شروع می‌کند و اینکه به گفته‌ی خود داروین، افسردگی‌اش باعث می‌شده که در یک روز از هر سه روز نتواند هیچ کاری انجام دهد. اما ظاهراً افسردگی داروین باعث شد که او به تمامی خود را وقف علم کند که به گفته‌ی خودش کار علمی تنها لذت زندگی‌اش و عاملی بود که باعث می‌شد زندگی را بتواند تحمل کند.

برای داروین افسردگی مثل یک نیروی روشنگر بود که ذهن او را متوجه مسائل بنیادین کرد. داروین خود در باره علت وجودی بیماری‌اش اینطور می‌نویسد: “هر گونه درد و یا عذاب اگر مدتی طولانی ادامه یابد، باعث افسردگی و کندی عمل می‌گردد. اما این هم به خوبی قابل درک است که برای خلق هر چیزی می‌بایست که آنرا از هر گونه تغییر ناگهانی‌ای محافظت نمود. گاه این غم است که یک موجود را به سمت عملی سوق می‌دهد که بسیار برای بقای وجود مفید است. به عبارت دیگر تاریکی خود یک نوع روشنایی هم هست.”

می‌توان گفت که شاید افسردگی یک دلیل مخفیِ وجودی دارد و آن اینکه مثل بدنی که تب می‌کند تا میکروب را از خود دفع کند، افسردگی هم یک مکانیزم دفاعی روان‌ آدمی است در مقابل غم و غصه و رنج‌های آدمی. به قول داروین، ما رنج می‌بریم ولی این رنجی نیست که حاصلی نداشته باشد.

با این مقدمه نویسنده‌ی مقاله به بحث تئوری جدید اندی تامپسن و اندرو پال (دو روانپزشک محقق در دانشگاه ویرجینیا) در مقاله‌ای که در جولای سال 2009 چاپ کرده‌اند، می‌پردازد از اینجا به بعد مقاله به تفصیل نظرات مخالف و موافق بسیاری را نقل می‌کند در باب اینکه کلید معما در این نکته است که شاید دنیایی از رنج و عذاب (که افسردگی از آن منتج می‌شود) راهگشای بشر به سمت هوش و خلاقیت بیشتر است.

تامپسن و پال می‌گویند که افسردگی باعث تفکر بیشتر و دوباره‌ی افراد در مواردی که باعث رنجشان است، می‌شود و این تفکر مداوم در یک مسیر خود باعث اعتلای ذهن می‌شود. 

اندرو یک آزمایش تحقیقی هم برای دریافت بهتر رابطه بین مورد افسردگی و قابلیت بهتر منطقی ذهن انجام داده است. او از 115 دانشجوی دوره لیسانس یک تست منطقی معروف را گرفت . اولین نتیجه‌ای که اندرو مشاهد کرد این بود که دانشجویانی که افسرده نبودند پس از پایان تست آثار افسردگی در ذهنشان پدیدار شد (البته کوتاه مدت). بنابراین گویی که زیاد مهم نیست که ما روی یک مسئله ریاضی کار می‌کنیم و یا روی قلب شکسته‌مان! در هردو حالت آناتومی تمرکز ذهنی یکسان است. با این مشاهده می‌توان اینطور بحث کرد که افسردگی یک درجه‌ی شدید از فرايند تفکر معمولی است. ولی آیا افسردگی باعث می‌شود که ما چیزی را بهتر حل کنیم؟

اندرو در تحقیق خود همبستگی آماری محسوسی بین اثر افسردگی ایجاد شده و درجه‌ی آی-کیوی دانشجویان شرکت کننده پیدا کرد. پس نتیجه گرفت که اثر افسردگی باعث شد که آنها بهتر فکر کنند. 

جونا لری مقاله را اینگونه به پایان می‌برد: افسردگی برای روح آدمی مثل تب کردن در مقابل یک میکروب در بدن است. تب کردن بالاخره مزایایی هم دارد ولی ما دارو مصرف می‌کنیم که تب را از بین ببریم. 

همانطور که گفتم مقاله بسیار مفصل است و ترجمه‌ی همه‌اش از حوصله‌ی وبلاگ خارج؛ ولی توصیه می‌کنم که همه‌اش را بخوانید که جالب است.


کد مطلب: 412

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcakuny149n6.5k4.html?412

تيترآنلاين
  http://titronline.ir