تيترآنلاين - به كجا مي رويم ؟ - نسخه قابل چاپ

به كجا مي رويم ؟

25 بهمن 1389 ساعت 16:30

از هفت شب خودروي عمومي در خيابانها نيست و مردم در مضيقه اند. جامعه بايد ايمن باشد. دولت بايد به اين گونه مسائل حساسيت بيش از حد نشان دهد.


تيترآنلاين - حدود 6 سال است كه من رانندگي نمي كنم و با وسيله نقليه كرايه به اين جا و آن جا مي روم. علت اينكه از خريد خودرو خودداري مي كنم، تجارب تلخ من از خريداري يك خودروي وطني مطمئن و پرهيمنه بود كه در زمان عرضه آن، ادعا مي كردند از سمند تيزپاتر و در آسودگي از ماشينهاي معروف خارجي عالي تر و در قدرت موتور تقريباً شبيه شاتل هاي فضايي است، اما همه اينها دروغ و افسانه و طامات بود. از روزي كه به جاي خودروي ژاپني وفادار خودم پشت آن خودرو كه حاصل اكتشاف نوابغ وطني بود، نشستم اولاً بوي سوختگي عجيبي در اتومبيل پراكنده شده كه فشار روي پدال گاز يا ترمز شديدترش مي كرد. دوم اينكه ديد نداشت، سوم اينكه فرمانش هيدروليك كه نبود هيچ، عين چماق بود چهارم اين كه پدال گاز مي رفت پايين مي چسبيد. چند بار فرستادم تعميرش كنند.
رئيس بخش مربوطه كه يك خانم سخنور داراي روابط عمومي بالا بود، فرمودند اين خودرو مثل شتر است، اول سرسخت است، بعداً رام و راهور خواهد شد. جمعه بعد كه داشتيم مي رفتيم بهشت زهرا سر مزار خويشان از دست رفته فاتحه اي بخوانيم ديدم، سرعت خودرو از صد كيلومتر كه تجاوز مي كند، بدون ترمز مي شود و انگار هواپيمايي كه موتورهايش خاموش شده باشد، خلاص مي رود. به هر بدبختي بود، با ترمز دستي اتومبيل را متوقف كرده، به شهر بازگشته، از فردا اعلان فروش آن را دادم. تويوتاي كهنه قديمي را كه 74هزار تومان پس از 25 سال استفاده، مشتري با التماس و اصرار 3 ميليون تومان خريد. اين خودروي وطني را كه 6 ماه بود از كارخانه بيرون آمده بود و ظاهرش مي درخشيد، با 1.5 ميليون تومان زيان فروختم و شادي ها كردم كه از كابوس آن راحت شده ام.
حالا بعد از سالها نشستن پشت رل، سر و كارم با آژانس هاي كرايه اي محل افتاده كه رعايتم را مي كنند؛ زيرا با من آشنا هستند و سلام و عليك دارند. آژانسهاي غريبه هرچه دلشان مي خواهد از بنده مي گيرند و چندان سخت هم نمي گيرم، چون وقتي صف خودروها را در چند كيلومتري ايستگاه هاي پمپ بنزين و گاز مي بينم، دلم به حال بخت برگشته اي كه پشت غربيلك فرمان نشسته، مي سوزد. چند روز پيش راننده اي برايم تعريف مي كرد، درآمدش با بنزين سهميه اي و آزاد (چون مي گفت، سهميه كافي نيست و كفاف نمي دهد) به روزي 10 هزار تومان كاهش يافته. وقتي فكر كردم چگونه او كه خرج مادرش را هم مي دهد و بايد اجاره خانه و آب و برق و گاز و تلفن را هم بدهد، چطور مي تواند با اين پول زندگي اش را بگذراند، خودم هم 5 هزار تومان اضافه كرايه به او دادم و مات ماندم كه چگونه مي توان با محاسبه حقوق آژانس و پرداخت بهاي بنزين و روغن و مخارج تعمير پرايد عصر يا شب 10 هزار تومان يا حداكثر 15هزار تومان به خانه ببرد؟
موضوع صحبت من مسأله وضعيت آژانسهاي شهري نيست آنچه مي خواهم بنويسم و دلم را به درد مي آورد، اين است كه اين كساني كه زنان و دوشيزگان را در خيابانها شكار مي كنند، آنان را به ضرب چاقو و شوكر و انواع اسپريها و نشان دادن سلاح سرد و گرم به اطراف شهر برده و آنان را اذيت و آزار مي كنند، از يك معضل عمومي سوءاستفاده مي كنند و آن هم نبود تاكسي و ميني بوس و ون و سرويسهاي عمومي در شهر پس از ساعات غروب است.
شركت اتوبوسراني، شركتهاي تاكسيراني، شركت ميني بوسراني و به طور كلي شهرداري و سازمان ترافيك مسؤول اين بدبختي ها و خفت و خواري و نابود شدن سرنوشت زنان و دوشيزگاني هستند كه متأسفانه گاهي ادارات و كارخانه ها و شركتها آنان را وادار مي كنند تا پاسي از شب رفته، سر كار باشند.
از هفت شب خودروي عمومي در خيابانها نيست و مردم در مضيقه اند. براي خودم پيش آمده كه غفلت ورزيده خودروي كرايه را تا پايان مجلس سخنراني، تجليل از يك شخصيت، ترحيم، عروسي و... نگه نداشته ام و بلايي سرم آمده كه آن سرش ناپيداست.
در زماني كه تجربه كمتري داشتم و تحت تأثير شعارهايي كه مي گفتند، از وسايل عمومي استفاده كنيد، روز يا شبي زمستاني و برفي در خيابان بدون وسيله نقليه مانده ام و اگر وسيله اي رسيده،هنگام سوار شدن چنان چك و چانه اي زده و قيمتي گفته كه نه صرفاً به خاطر قيمت اضافي، بلكه به علت اينكه درس اجحاف و بي انصافي به راننده ندهم، از سوار شدن منصرف شده ام. من نمي خواهم مزاحم فرزندانم شوم و از آنان بخواهم دنبال من بيايند، اما گاهي مجبور مي شوم به منزل تلفن كنم و اين زحمت را به آنان بدهم.
گاهي ياد هشدارهاي كارشناسان راهنمايي سابق مي افتم كه آتش گرفتن خودروهايي را كه بد ساخته مي شوند، يادآوري مي كردند. وقتي خودرويي آتش مي گيرد، 15 ثانيه وقت براي فرار است. اما بنده نمي توانم عمليات كماندويي دوران جواني را تكرار كنم و در 15 ثانيه از خودرو آن هم در اتوبان بيرون بجهم. اين وضع خودروهاي داخلي است و هرسال 5تا 6 ميليون تومان به بهاي خودروهاي ژاپني و كره اي افزوده مي شود و دولت علاوه بر سود بازرگاني و گمركي و انواع عوارض افزوده و ارزش افزوده كه معلوم نيست چه صيغه اي است، از خريدار مي ستاند. چاره كار عجالتاً ايجاد يك سامانه تاكسيراني مؤثر و خوب است. در جزيره كيش طي 20 سال گذشته سرويس تاكسيراني مفيد و نتيجه بخشي داير شده است. چه ايرادي دارد، اين سرويس در تهران نيز داير شود و اتوبوس و ميني بوسها تا ساعت 24 كار كنند و اضافه بها بگيرند؟
عده اي از مسؤولان به اين مسائل توجهي ندارند. اين زنان و دختران بي دفاع كه هنگام بازگشت از سوي جانيان ساديسمي ناجوانمرد فاقد بديهي ترين احساسات و عواطف انساني ربوده شده و اذيت و آزار مي شوند، نواميس همه مردم جامعه هستند.
صاحبان مقامي كه خود و خانواده خود را مصون از هر مزاحمتي مي انگارند، در دوران بازنشستگي و بازگشت به زندگي معمولي و دور شدن از سپرهاي حفاظتي مقام و موقعيت با ديگر افراد جامعه فرقي نخواهند داشت. جامعه بايد ايمن باشد. دولت بايد به اين گونه مسائل حساسيت بيش از حد نشان دهد. نيروي انتظامي كه من گاهي با بعضي از رؤساي آن نيز ديدارهايي داشته و حسن نيت آنان را دريافته ام بايد به اين مسائل به صورت پيشگيري و با علاقه و جديت و با تشكيل گروه هاي ضربت وارد شود. ضربات پي در پي نيروي انتظامي به بزهكاران و قاچاقچيان و زورگيران و اراذل و اوباش پاسخ خوبي به آنها داده است و بايد ادامه يابد تا جامعه براي جنايتكاران ناامن شود.


کد مطلب: 1891

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdca.on6k49na65k14.html?1891

تيترآنلاين
  http://titronline.ir