تيترآنلاين 21 آذر 1390 ساعت 15:13 http://titronline.ir/vdci.zapct1ayqbc2t.html?3716 -------------------------------------------------- عنوان : ديگر از هوا هم كاري بر نمي‌آيد مهدي افروزمنش -------------------------------------------------- هوا هم عصبي شده است، سرگيجه گرفته از دست ما و نمي‌داند كه بايد جريان بيابد يا خير؟ اگر بوزد غرب كشور و شهرهايش به هن و هن مي‌افتند... متن : هوا هم عصبي شده است، سرگيجه گرفته از دست ما و نمي‌داند كه بايد جريان بيابد يا خير؟ اگر بوزد غرب كشور و شهرهايش به هن و هن مي‌افتند، از دست ريزگردها و اگر هم كه نه، مركزنشين‌ها به تنگي نفس مي‌افتند. قصه پرغصه‌اي شده است؛ آنقدر كه از هوا ديگر كاري ساخته نيست؛ حكم چوب دوسرطلا را يافته است. جعبه پاندورايي‌اش نيز از كار افتاده و ديگر هيچ معجزه‌اي در آن براي حل آلودگي شهرهاي ايران يافت نمي‌شود. به عبارتي ديگر مديريت آلودگي در دست هوا هم نيست و بايد اميدمان را به خدا ببنديم كه او رحمان و رحيم است. بنابر برآوردهاي برنامه محيط‌زيست سازمان ملل متحد كه بر اساس شاخص‌هاي زيست‌محيطي و به ويژه آلودگي هوا ارزيابي شده است، ايران در ميان ۱۳۳ كشور جهان در رتبه ۱۱۷ جاي دارد. در ايران سالانه بيش از ۴۳ هزار نفر بر اثر آلودگي هوا مي‌ميرند كه علت مرگ بيشتر آنها حمله قلبي و نارسايي‌هاي تنفسي ناشي از آلودگي هوا است. خسارت سالانه آلودگي هوا در ايران نيز ۱۴ هزار و ۴۲۰ ميليارد ريال معادل ۶/۱ درصد توليد ناخالص ملي برآورد شده است و برآوردهاي رسمي نيز حاكي از آن است كه سالانه دست‌كم چهارهزار نفر و به روايتي ديگر 10 هزار نفر مي‌ميرند و خسارت ناشي از آلودگي هواي تهران پنج هزار و يك‌صد ميليارد ريال معادل ۵۷ درصد توليد ناخالص داخلي است. بيماري‌هاي ناشي از آلودگي هواي شهري نيز سالانه دو هزار و صد ميليارد ريال معادل ۲۳ درصد توليد ناخالص ملي به اقتصاد ايران خسارت وارد مي‌كند و راهبردهايي كه «مديريتي» خوانده مي‌شود، هم به تعطيلي شهرها به بهانه آلودگي هوا محدود شده است. اين مهم‌ترين اقدام مديريت ايراني در مواجهه با پديده آلودگي هواست. حال آنكه همچنان بر تيراژ خودروهاي «مستعمل آكبند» افزوده مي‌شود. سوار كردن موتور پيكان از رده خارج‌شده روي خودروهاي پيكان آردي، روا و... به عنوان يك پيشرفت و افتخار ملي معرفي مي‌شود. اولين راهكار براي كاهش هزينه‌هاي توليد، حذف قطعات كنترل آلودگي در خودروهاي داخلي است و آزبست‌ها راحت‌تر از آنچه گمان مي‌شود در صنايع به كار مي‌روند. وزارت نفت به سادگي ماده تترااتيلن سرب را از بنزين‌هاي توليدي حذف مي‌كند و صنعت خودرو‌سازي چنان به یکه‌تازي بدون مسووليت‌پذيري خود ادامه مي‌دهد كه سه دانشگاه پژوهش‌كننده بر آلودگي هوا به فرياد برمي‌آيند كه تنها يك ميليون و 800 هزار خودرو از ميليون‌ها خودرو كشور داراي استانداردهاي زيست‌محيطي هستند. اين در شرايطي است كه همه بر اين نظرند كه 80درصد آلودگي هواي شهرهاي كشور ناشي از فعاليت خودروها و كارخانه‌هاي صنعتي است كه زماني قرار بود در شعاع مشخصي از شهرهاي بزرگ فعاليت كنند اما اين روزها با تبصره‌ها و بندهاي گوناگوني خود را به شهرها مي‌چسبانند. در چنين شرايطي است كه همه مديران دم از مقابله با آلودگي مي‌زنند، از طرح‌هاي رنگارنگ خود پرده برمي‌دارند كه روزي تردد خودروها را نوبتي مي‌كنند و روزي ديگر از طرح جامع خود پرده برمي‌دارند، عده‌اي ديگر دولت را مقصر مي‌دانند كه خود همگان را مقصر مي‌داند. خودروهاي فرسوده را مي‌خواهند خارج كنند اما سيستم فرسوده چنين تواني ندارد. حمل و نقل عمومي را محل منازعه خود مي‌دانند و مالچ‌پاشي را گاهي اقدامي لوكس و تشريفاتي كه صرف هزينه بيجاست و حريم‌هاي حياتي شهرها و تهران را از بين مي‌برند، ارتباط ارگانيك نقاط مختلف شهر را با بي‌برنامگي از بين مي‌برند. شهرها را به تراكم مي‌فروشند و براي خود برنامه مي‌ريزند و در نهايت به جايي مي‌رسند كه دست به آسمان برده و از ايمان طلب ياري كنند. باران، برف، تگرگ، باد و حتي يك نسيم كه از سر التفات آلودگي را به دورتر ببرد؛ بي‌تفاوت به آنكه از هوا هم گاهي كاري بر نخواهد آمد. ما مهار عوامل اصلي را فراموش كرده و دل به اتفاقات داده اما حاضر نيستیم بپذيریم كه مسير بايد تغيير كند. اين قصه پرغصه مديريت ماست؛ مديريتي نه چندان بي‌شباهت به كسي كه كنار ساحل قدم مي‌زد، صداي كمك فردي را از دريا شنيد، تحت تاثير وجدانش تن به آب زد و او را نجات داد تا به ساحل آمد، صداي يك نفر ديگر را شنيد و دوباره تن به آب زد؛ اين كار را چند بار تكرار كرد تا از نفس افتاد و خسته كنار ساحل دراز كشيد. نفس عميقي كشيد و سر بلند كرد و ديد فردی روي اسكله ايستاده و مردم را به دريا مي‌اندازد. اما باز هم به دريا مي‌زند تا نفر بعدي را نجات دهد، چراكه او مي‌خواهد مردم را نجات دهد اما زورش به عوامل اصلي نمي‌رسد يا نمي‌خواهد كه برسد. صنعت خودرو‌سازي با افتخار به سوار كردن موتور پيكان بر خودروهاي ملي ناميده‌شده ادامه مي‌دهد، صنايع دردانه از آزبست استفاده مي‌كنند، بنزين بدون مواد كنترل‌كننده روانه پمپ‌ها مي‌شود، براي مترو و خروج خودروهاي فرسوده پولي در بساط نيست و... اما همه هم مي‌خواهند مردگان اين سال آلودگي را نجات دهند، بنابراين روزها تعطيل مي‌شوند و خودروها نوبتي. اين داستان تكراري شهرهاي ازدست‌رفته